مرجع کد و ابزار وب

ابزار ساخت کد پاپ آپ نیو تب

دی 90 - ان شـــــــــــــــــــــــــــــاء الله
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/10/30
9:48 عصر

نادر، سیمین! ما متهمایم

بدست عبدالله در دسته نادر، سیمین! ما متهم‌ایم

مهدی خانعلی‌زاده

سلام نادرجان؛ سلام سیمین خانم

راستش را بخواهید قرار نبود برای شما نامه بنویسم. می‌خواستم برای اصغرآقا بنویسم و با او حکایت دل بگویم اما دیدم که نه، سرنوشت ترمه برای من مهم‌تر از خنده‌های زهرآگین آنجلینا است. به هر حال ترمه چه با مادرش برود و چه با پدرش بماند، یک ایرانی است و این برچسب تا آخر عمر با او خواهد  بود. پس نمی‌توانیم نسبت به سرنوشت او به عنوان یک ایرانی در هر جای دنیا بی تفاوت باشیم.

اما نادرجان، سیمین خانم، دیدید اصغر آقا درباره مردمش -که ترمه شما هم جزو آنها است- چه گفت؟ آن زمانی که با ظرافت و آرامش در کنار خواننده 55 ساله قرار گرفت و با انگلیسی نه چندان روان از مردمش سخن گفت. از مردمی که عاشق صلح هستند و دوست‌دار محبت. نه، اشتباه نکنید. این حرف‌های دایی اصغر عین واقعیت است. ایرانیان در تاریخ کهن خود به صلح، عشق و مهمان‌دوستی شهره بوده‌اند. در تاریخ 100 ساله اخیر هم ایران هیچگاه آغازکننده هیچ جنگی نبوده و اگر رخدادی بوده، سربازان وطن تنها برای دفاع از کیان ناموس به میدان نبرد رفته‌اند ولاغیر. اما...

اما شما را به جان ترمه عزیزتر از جانتان قسم می‌دهم، کسی که باید به دنبال اثبات صلح‌دوستی خود باشد، ایران است یا کشوری که جایزه طلایی‌اش را تقدیم دایی اصغر کرد؟ ما هواپیمای مسافربری آمریکا با حدود 260 سرنشین از شهروندان عادی را با موشک مورد هدف قرار دادیم یا این ناو وینسنس بود که مردم ایران – همان مردمی که فرهادی خواست از آنها سخن بگوید و ترمه شما هم جزو آنهاست – را با خونسردی هر چه تمام‌تر قربانی کرد؟ ما دانشمندان آمریکا را در خیابان‌های نیویورک و واشنگتن دی سی ترور می‌کنیم یا این سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا است که خیابان‌های تهران را به خون علی‌محمدی‌ها و شهریاری‌ها مزین کرده؟ ما فیلم 300 ساختیم و مردم ایران – همان‌هایی که فرهادی می‌خواست از آنها سخن بگوید و ترمه هم جزو آنهاست – را افرادی وحشی، خونخوار و بی‌رحم نشان دادیم یا این هالیوود است که هر جا نام ایران و ایرانی را بر زبان آورده، یک لقب تروریست و وحشی هم به آن اضافه می‌کند؟ چه کسی کل حیثیت و ظرفیتش را پشت صدام آورد تا رؤیای "سه روز تا تهرانش"؛ حالا سه روز هم نشده، لااقل در هشت سال تعبیر شود.

نادر جان، سیمین خانم

باور کنید و این را به گوش دایی اصغر هم برسانید که در صفحه شطرنج صلح، اگر قرار بر ابراز برائت و اعلام مرزبندی باشد، این ما نیستیم که در جایگاه اتهام قرار داریم. این ایران عزیز ما و ترمه دوست داشتنی شما نیست که باید اعتمادسازی کند و در برابر آنجلینا جولی و شوهرش زانو بزند و دستانش را به نشانه اقرار بالا ببرد که به خداوندی خدا ما قصد جنگ نداریم و طرفدار صلح هستیم. مگر یادتان رفته همین چند ماه پیش تروریست‌ها به خاک پاک ایران ما هجوم آوردند و جوانان این مملکت – همان مردمی که فرهادی خواست از آنها سخن بگوید و ترمه شما هم جزو آنهاست – به دفاع پرداختند و خون سرخ‎شان را فدای آرامش و امنیت کشور کردند؟ تروریست‌ها را چه کسانی پشتیبانی کرد؟ دست پژاک و منافقین و تندر و کومله در دستان کدام رئیس‌جمهور به گرمی فشرده می‌شود؟ شک دارید که اگر سرخی خون این مردم نبود، دایی اصغر در خواب هم رنگ طلایی جایزه گلدن گلوب را نمی‌دیدید؟ دست آن‌هایی که حرمت عاشورای این مردم را هم نگه نداشتند در دست کیست و چه کسانی را بر تسلط بر این خاک امیدوار می‌کردند؟

کاش دایی اصغر وقتی پشت میکروفون رفت و جایزه‌اش را گرفت، از صلح می‌گفت، نه از برده بودن در پوشش صلح‌دوستی. تعارف که نداریم؛ وقتی جایزه صلح نوبل را به رئیس‌جمهور کشوری می‌دهند که در زمان دریافت جایزه دو جنگ رسمی و تمام عیار در جهان بر پا کرده، باید هم از "صلح" گفتن دایی اصغر خوشحال بشوند و دست بزنند و حتی اشک شوق بریزند. برای این صلح اشک نریزند، پس برای مظلومیت کودکانی که در فلسطین زیر مرکاواهای اسرائیلی له می‌شوند، اشک بریزند؟

نادر جان، سیمین خانم

ما متهم‌ایم. من، ترمه، شما و حتی خود دایی اصغر متهم‌ایم به جنگ‌طلبی. به اینکه به خاطر ارزش‌ها و آرمان‌هایمان می‌جنگیم. اینکه حاضر نیستیم بر سر یک سفره با جنایتکاران عالم بنشینیم. اتهام ما را اما جناب فرهادی با "صلح"ی که بر روی استیج از آن سخن گفت، تایید کرد. رسما بر روی صندلی محاکمه نشست و در برابر قاضی – حالا گیرم قاضی این بار به جای ردای قضاوت، دکولته سفید بر تن داشت؛ لاتفاوت بینهما – زانو زد و با استرسی پنهان و لرزشی محسوس در صدا تلاش کرد تا از خود رفع اتهام کند. در صورتی که اساسا باید زیر این میز قضاوت زد؛ چرا که جای شاکی و متشاکی عوض شده است. دایی اصغر اگر قصد داشت از مردمانش سخن بگوید، باید از ترمه می‌گفت – حالا چه فرقی است میان ترمه و فرزند 4 ساله شهید احمدی روشن؟ - باید از آن 260 نفری که در میان آسمان و زمین با موشک Made in USA "خاکستر" شدند، می‌گفت اما دایی اصغر از همه گفت الا مردمان سرزمینش.

نادرجان، سیمین خانم

سرتان را درد نیاورم. خلاصه اینکه دایی اصغر ظلم کرد؛ به ترمه ظلم کرد. به همه ما ظلم کرد و از همه مهم‎تر به مردمان ایران ظلم کرد. ظلمی که خواسته یا ناخواسته، لبخند را بر چهره دشمنان همین مردم نشاند؛ دشمنانی که در اتاق مرکزی کاخ سفید نشسته‌اند و نقشه "باران موشک" بر سر مردمان ایران را می‌کشند؛ مردمانی که دایی اصغر می‌خواست از آنها بگوید اما نگفت...


90/10/28
7:41 عصر

حرفهای \مشایی\ پس از ماهها سکوت

بدست عبدالله در دسته حرف‌های "مشایی" پس از ماه‌ها سکوت

 

پیش از ظهر امروز چهارشنبه دو مراسم جداگانه اما مرتبط با یکدیگر در نهاد ریاست جمهوری برگزار شد که یکی جلسه هیات دولت و دیگری مراسم گرامیداشت جهادگران عرصه علم و دانش در مسجد سلمان بود که در ادامه حواشی این دو مراسم از نظرتان می‌گذرد؛


** اهالی رسانه دیگر عادت کرده‌اند که حداقل یک ساعت زودتر باید در چنین برنامه‌های حضور پیدا کنند؛ این بار نیز دولتمردان ساعت 11 در جمع خبرنگاران حاضر می‌شوند البته تنها شماری از آنان ترجیح می‌دهند ‌در جایگاه مخصوصی که اهالی رسانه را در آن محدود کرده‌اند، با خبرنگاران مصاحبه کنند و بقیه دولتی‌ها هم با آرامش از درون حیاط خارج می‌شوند و تنها لنزهای دوربین‌ها و چشم‌های خبرنگاران آنان را همراهی می‌کند؛ البته در این بین دولتی‌هایی هم مثل "بقایی" هستند که با تکنیک "راه برو، مصاحبه کن" روش را برای فرار از یک مصاحبه چالشی برای خود بر می‌گزینند.

** دولتی‌ها امروز یک میهمان غیر‌دولتی هم دارند؛ کاپیتان شهبازی؛ هم‌او که چندی پیش با مهارتی باورنکردنی جان ده‌ها مسافر هوایپمای خود را نجات داد. او پس از تجلیل در جلسه دولت، با لباس مخصوص "کاپیتانی" منقش به مدال‌هایی رنگارنگ به میان خبرنگاران می‌آید و از ناجوانمردی غربی‌ها به دلیل تحریم صنعت هواپیمایمان می‌گوید، دست آخر هم از همه انسان‌دوستان عالم می‌خواهد با مراجعه به سایت‌اش بیانیه محکومیت تحریم هوایی ایران را امضا کنند.

** سعیدلو که این روزها معاونت جدید التاسیس بین‌الملل رئیس جمهور را یدک می‌کشد، با همتایش فروزنده که فقط به واسطه معاونت رئیس‌جمهور همتایش است، در جمع خبرنگاران حضور پیدا می‌کنند، سعیدلو با مزاح خطاب به فروزنده می‌گوید "‌پس چرا خبر افزایش حقوق خبرنگاران را به آنها نمی‌دهی!" که البته پاسخ این خبر با خنده فروزنده داده می‌شود.

** رئیس‌جمهور هم که هر از گاهی در حاشیه جلسه هیئت دولت به میان خبرنگاران می‌آید و خبری از برگزاری نشستش با آنان می‌دهد، این‌بار هم به روال چند دوره قبل به میان اهالی رسانه می‌آید و ‌دو خبر می‌دهد "‌به زودی با شما مصاحبه‌ای مفصل خواهم داشت" و "‌الان نیز در حال رفتن به مراسم یادبود جهادگران عرصه علم و دانش هستم" و در انتها با سرعت حیاط ساختمان دولت را ترک می‌کند.

** با پایان گفت‌وگوی دولتمردان با خبرنگاران، 200 متر آن طرف‌تر مراسم یادبود شهدای جهادگر علم و دانش در مسجد سلمان آغاز می‌شود و طبق معمول چندین برنامه مشابه، "مشایی" در جایگاه صاحب عزا می‌ایستد. پیش‌تر هم او در مراسم گرامیداشت شهید تهرانی‌مقدم نیز در جایگاه صاحب عزا ایستاده بود. سخنران مراسم هم حجت‌الاسلام میرتاج‌الدینی است و رئیس جمهور و سایر دولتمردان نیز مستمع سخنانش.

** البته تصاحب جایگاه صاحب عزایی در این مراسم و چند مراسم مشابه، تنها حاشیه حضور رئیس دفتر پر حاشیه احمدی‌نژاد نیست؛ بلکه گفت‌وگوی چند دقیقه‌ای او پس از چندین ماه سکوت ظاهری برای خبرنگارانی که انبوهی سئوال از تحرکات انتخاباتی حلقه انحراف دارند شاید فرصتی مغتنم است.

خبرنگاری از او می‌پرسد که "آقای مهندس! چرا سکوتتان را نمی‌شکنید و الان مشغول چه کاری هستید" که مشایی می‌گوید" همین بهتر است. نامه می‌بینیم" خبرنگار هم در مقابل، پاسخ معناداری به رئیس دفتر رئیس جمهور می‌دهد "پس شما فقط نامه پاراف می‌کنید!"

خبرنگار می‌پرسد:" آقای مشایی آیا کناره‌گیری شما از کمیسیون فرهنگی دولت و نمایندگی دولت در شورای نظارت بر صدا و سیما، انتخاباتی است". مشایی هم که در این لحظات از حرکات سر و دست به جای زبانش استفاده می‌کرد، دستی به سر و روی خبرنگار کشید و اینگونه سئوالش را بی جواب گذاشت.

* پس از مشایی نوبت به جوانفکر می‌رسد که این بار نه از سوی خبرنگاران که از سوی یکی از اعضای کابینه ‌مورد بازخواست همراه با گلایه قرار می‌گیرد؛ آنجا که این عضو کابینه با حالتی گلایه‌آمیز به جوانفکر می‌گوید "حالا دیگر ما را می‌زنی؟".

اشاره این عضو کابینه به تیتری بود که روزنامه ایران در روزهای گذشته با سایز بزرگ در صفحه اول خود چاپ کرده بود. "ردصلاحیت ‌حامیان گفتمان احمدی‌نژاد".

http://www.fararu.com/vdchiinzx23nvid.tft2.html


90/10/28
7:40 عصر

نامه اوباما به رهبر انقلاب با موضوع بستن تنگه هرمز

بدست عبدالله در دسته نامه اوباما به رهبر انقلاب با موضوع بستن تنگه هرمز


فارس نوشت:
روزنامه نیویورک تایمز از ارسال نامه توسط باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا به رهبر ایران حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خبر داد.

به نوشته این نشریه آمریکایی، مضمون این نامه که متن آن هنوز منتشر نشده است،مربوط به هشدارهای ایران نسبت به انسداد تنگه هرمز است و اینکه این اقدام ایران می تواند اقتصاد جهانی بویژه غرب را با بحران روبرو کند.

این روزنامه اعلام کرد که مقامات حکومت آمریکا این نامه را از طریق کانال‌های امنیتی خود به ایران ارسال کرده‌اند و یادآور شده که این موضوع نشانگر عمق نگرانی آمریکا از افزایش تنش‌ها در منطقه خلیج فارس و تنگه هرمز است.

هنوز هیچ یک از مقامات رسمی کشورمان وجود چنین نامه‌ای را تایید نکرده‌اند.

ناظران سیاسی بر این عقیده‌اند که در صورت درست بودن ادعای نیویورک تایمز مبنی بر ارسال چنین نامه‌ای از سوی اوباما، این اقدام بیش از هر چیز بیانگر اذعان غرب و سران کاخ سفید به توانایی ایران در انسداد تنگه هرمز و هراس از عملی شدن این تهدید است.

این در حالی است که مقامات کشورمان در گذشته و امروز بستن تنگه هرمز را واکنشی طبیعی و به حق از سوی ایران در قبال تهدیدات دشمنان می دانند و عواقب چنین اقدامی را متوجه کسانی می‌دانند که همواره خواسته‌اند ایران را با تهدید و زور به عقب نشینی از مواضع برحق‌اش وادارند.

90/10/28
1:59 عصر

جایزه سینمایی یا هدیه سرویسهای اطلاعاتی

بدست عبدالله در دسته جایزه سینمایی یا هدیه سرویس‌های اطلاعاتی

به گزارش جهان، کیهان نوشت:
آیا اپوزیسیون درباره جایزه گلدن گلوب به فیلم اصغر فرهادی جوگیر نشده است؟
پایگاه اینترنتی خودنویس با طرح این پرسش و ابراز تعجب از ذوق زدگی غیرعادی رسانه های ضد انقلاب نوشت: حالا همه در شبکه مجازی خوشحالند. من هم خوشحالم برای این جایزه، اما نمی فهمیم چرا نقد رفتار جوگیرانه ممنوع است. هر روز ما در انتظار این هستیم که کسی پیدا شود تا بتوانیم هیجان خفته خود را بر سرش خالی کنیم. واقعا هم تفاوت نمی کند که این آدم چه کسی است. یک روز استیو جابز است یک روز فرهادی. یک بار جواد اطاعت است یک بار دکتر معین. اما اگر کمی هم به آن طرف نگاه کنیم بد نیست. این فیلم نماینده همان دولتی است که خانه سینما را می بندد. این فیلم را همان کسی در ایران پخش کرده که «اخراجی ها» را. حالا چه دلیلی دارد که اپوزیسیون بشود؟
نویسنده اضافه می کند: فیلم جدایی نادر از سیمین نه نماینده سینمای مستقل است و نه بهترین فیلمی که می توانست به اینجا برسد. عوامل بسیاری در موفقیت آن سهیم بوده اند. شرایط سیاسی امروز ایران و لابی حرفه ای فرهادی با داوران آمریکایی. برای همین هم تاکنون مهرجویی و کیارستمی به آن نزدیک هم نشدند. من نه با فرهادی پدرکشتگی دارم و نه با سینما اما عجیب می ترسم از این موج سازی های بی منطق و می ترسم پشت این جوسازی اتفاقی برایمان بیفتد. احتمالا فردا هم برای موضوع دیگری جوگیر می شویم.
یادآور می شود گروه های اپوزیسیون طی یک سال گذشته- پس از شکست فتنه سبز- در سرخوردگی محض به سر برده اند و به همین دلیل نیز محافل خارجی حامی این جریان با لطایف الحیل سعی می کند به طیف اپوزیسیون روحیه بدهد. ناتوی فرهنگی در پوشش فرهنگ و هنر، بخشی از کارهای برزمین مانده سرویس های اطلاعاتی غرب را به دوش می کشد.


90/10/28
1:57 عصر

داستان جدایی دو برادر/ چرا «حاج داود» از نهاد ریاست جمهوری جدا ش

بدست عبدالله در دسته داستان جدایی دو برادر/ چرا «حاج داود» از نهاد ریاست جمهوری جدا ش

به گزارش جهان به نقل از همشهری ماه داوود احمدی‌نژاد سه سالی است راه خود را از برادرش جدا کرده و در هفته‌های اخیر انتقادات و هشدارهای صریح تری نسبت به حلقه اطراف برادرش مطرح می‌کند؛ از شباهت مشایی و مهاجرانی می‌گوید و از آموزش‌های نظامی‌ای که عده‌ای از وابستگان به این حلقه در جنگل‌های شمال دیده‌اند؛ او که اینک مورد غضب رسانه‌های حامی این حلقه قرار گرفته و ‌گاه با خورزوخان برره مقایسه می‌شود و ‌گاه با قابیل.

حاج داوود کیست؟
حاج داوود احمدی‌نژاد را تا مرداد 87 بسیاری در قامت برادر رئیس جمهور و رئیس بازرسی ویژه نهاد ریاست جمهوری از زمان به دست گرفتن سکان اداره دولت توسط محمود احمدی‌نژاد می‌شناختند و کمتر اطلاعات و ‌شناختی از او داشتند. دارای مدرک کار‌شناسی علوم سیاسی و کار‌شناسی ارشد دافوس است و پیش از انتصابش به عنوان رئیس بازرسی ویژه نهاد ریاست جمهوری مسوولیت مخابرات و ارتباطات ناجا را برعهده داشت.
او که در زمان وزارت سپاه از مدیران این وزارتخانه به شمار می‌رفت، بعد از انحلال این وزارتخانه در ستاد فرماندهی کل قوا، بنیاد تعاون ناجا و وزارت دفاع مسوولیت‌هایی داشت و بعد از آن مسوولیت اطلاعات بسیج را عهده دار شد. داوود احمدی‌نژاد در شهرک شهید محلاتی تهران و در خانه‌هایی که سال‌ها پیش سپاه به کارکنانش واگذار کرد، یک زندگی معمولی را می‌گذراند.

او دارای سه دختر و یک پسر است و همه فرزندان او ازدواج کرده اند. یکی از داماد‌هایش از کارکنان دیوان محاسبات کشور است و داماد دیگرش طلبه است. پسر او «روح الله» نیز که به تازگی دوران خدمت سربازی خود را به اتمام رسانده در خانه‌ای اجاره‌ای به همراه همسرش زندگی می‌کند.

افشاگریهای صریح

داوود احمدی‌نژاد بعد از این برکناری، افشاگری‌های صریح درباره جریان منحرف را شدت بخشید، افشاگری‌هایی که اخیراً به اوج رسید. او در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان گفت: «جریان انحرافی به دنبال مجلسی است که بویی از ولایت فقیه نداشته باشد تا به اهداف ناصواب دست یابد. جریان انحرافی کنونی افرادی را در جنگلهای شمال در قالب تیم‌های کوهنوردی، آموزش نظامی داده و از کانال‌های توریستی دولتی برای آموزش به خارج می‌بردند. در بازرسی ریاست جمهوری با تمام وجود مقابل این جریان ایستادیم، اما به ما گفتند که این گروه را مستثنا کنید و زمانی که مقاومتم را دیدند به من گفتند که موقعیتت را از دست می‌دهی و پس از آن از بازرسی بیرون رفتم».

او چند روز بعد در مصاحبه‌ای به مقایسه مشایی با عطاءالله مهاجرانی پرداخت و اظهار داشت: «لیدر جریان انحرافی اصلاً اصل ولایت را قبول ندارد و ادعا می‌کند امام زمان (عج) پای سفره ماست و ما را هدایت می‌کند؛ یعنی همانطور که خوارج نهروانی در زمان علی (ع) می‌گفتند ما مستقیم از خدا دستور می‌گیریم و کاری به امام نداریم، این‌ها هم ادعا دارند که ما مستقیم به امام عصر متصلیم و به ولی فقیه نیازی نداریم».

همچنین یادآور شد: «لیدر جریان انحرافی یک زمانی گفت امام زمان (عج) قرارست روز شنبه 14 خرداد 90 ظهور صغری کنند که همین موارد است که ثابت می‌کند این جریان، انحرافی است، چراکه در همه روایات، ظهور صغری نداریم؛ غیبت صغری داریم اما ظهور صغری نداریم، در قاموس شیعه امام زمان (عج) جمعه ظهور می‌کنند اما جریان انحرافی می‌خواست روز شنبه که روز موعود و مقدس یهودی هاست، از امام زمان (عج) پرده برداری کند».

واکنش جریان انحرافی به افشاگری‌ها

جریان انحرافی هم در برابر این افشاگری‌ها ساکت ننشست و در رسانه‌های خود داوود احمدی‌نژاد را آماج حملات قرار داد. روزنامه ایران در مطلبی نوشت: «نکته مهم در اکثر اتهامات داوود احمدی‌نژاد دروغ است. از اتهام خوب دانستن رژیم صهیونیستی و ادعای امام زمان بودن! تا ادعای مضحک ملاقات رئیس دفتر رئیس جمهور با جک استراو در سال 76، یعنی سالی که وی اصولاً هنوز وزیر امور خارجه انگلستان نشده بود! با این همه اظهارات ضد و نقیض، امروز شاید بتوان به یاد داستان هابیل و قابیل افتاد. داستانی که عبرت‌ها در دل خود دارد».

روزنامه ایران همچنین در واکنش به اظهارات داوود احمدی‌نژاد درباره آموزش نظامی به عده‌ای در جنگل‌های شمال هم نوشت: «گویا ایشان از مصونیت قضایی برخوردار است».

چرا از برادر جدا شد؟

علت دقیق رفتن داوود از ریاست بازرسی ویژه نهاد ریاست جمهوری تا این اواخر به صورت رسمی بیان نشده، اما شنیده می‌شد که علت اصلی به معرفی مرحوم کردان به عنوان وزیر از سوی برادر بازمی گردد. حاج داوود مخالف این انتخاب بود؛ هر چند مدتی بعد مرحوم کردان استیضاح و برکنار شد اما دلیل اصلی اختلافات نه کردان که مشایی بود. اختلافی که دستمایه برخی خبرسازی‌ها هم شد آن هم بعد از مدتی که سکوتش را شکست و انتقاداتش نسبت به برادر و حلقه اطرافش را علنی کرد.

روزهای ابتدایی سال 90 بود که یکی از سایت‌ها نوشت: «چندی پیش داوود احمدی‌نژاد، برادر رئیس جمهور به منزل ایشان آمده بود. دقایقی بعد که دکتر احمدی‌نژاد مشغول صحبت با دیگران بود، حاج داوود به بهانه‌ای خاص از جمع خارج شد. وقتی احمدی‌نژاد متوجه غیبت طولانی مدت حاج داوود شد، دنبال وی رفت و ناگهان متوجه شد که او در حال چال کردن چیزی در گلدان منزل رئیس جمهور است. وقتی آن را برداشت متوجه شد تکه کاغذ کوچکی است که عباراتی نامفهوم بر روی آن نوشته شده. احمدی‌نژاد متوجه شد این عبارات یک دعانویس است لذا جریان را از حاج داوود پرسید. او هم که چارهای جز اعتراف نداشت اعلام کرد که به یک دعانویس در «شهر ری» متوسل شده تا بتواند برخی طلسم‌ها را بشکند و سحر برخی اطرافیان دکتر را باطل کند! احمدی‌نژاد به شدت خشمگین شده و از حاج داوود خواست تا دست از این خرافات بردارد و در برخوردهای خود روش و اخلاق اسلامی را الگوکند».

این خبر اما با واکنش داوود احمدی‌نژاد مواجه شد، او گفت: «اصل این خبر از اساس کذب محض است چراکه طی چند ماه گذشته اصلاً دیداری با برادرم در منزلش نداشتم و این نوع خبرسازی‌های کذب توسط عوامل خبیثی صورت می‌گیرد که از افشاگری‌های اخیر اینجانب ضربه خورده‌اند. خرافات در زندگی من جایی ندارد و همیشه به ائمه اطهار (س) متوسل شده‌ام و امیدوارم این بی‌اخلاقی‌ها از بین برود».
او که سه ماهی بعد از کناره گیری‌اش از بازرسی ویژه نهاد ریاست جمهوری با حکمی از سوی برادرش به عنوان نماینده رئیس جمهور و دبیر کمیته دائمی پدافند غیرعامل منصوب شده بود بعد از آغاز دور تازه‌ای از انتقادات و افشاگری‌هایش درباره جریان منحرف، 24 مرداد امسال از این سمت برکنار شد.


   1   2   3   4   5   >>   >