مرجع کد و ابزار وب

ابزار ساخت کد پاپ آپ نیو تب

نادر، سیمین! ما متهمایم - ان شـــــــــــــــــــــــــــــاء الله
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/10/30
9:48 عصر

نادر، سیمین! ما متهمایم

بدست عبدالله در دسته نادر، سیمین! ما متهم‌ایم

مهدی خانعلی‌زاده

سلام نادرجان؛ سلام سیمین خانم

راستش را بخواهید قرار نبود برای شما نامه بنویسم. می‌خواستم برای اصغرآقا بنویسم و با او حکایت دل بگویم اما دیدم که نه، سرنوشت ترمه برای من مهم‌تر از خنده‌های زهرآگین آنجلینا است. به هر حال ترمه چه با مادرش برود و چه با پدرش بماند، یک ایرانی است و این برچسب تا آخر عمر با او خواهد  بود. پس نمی‌توانیم نسبت به سرنوشت او به عنوان یک ایرانی در هر جای دنیا بی تفاوت باشیم.

اما نادرجان، سیمین خانم، دیدید اصغر آقا درباره مردمش -که ترمه شما هم جزو آنها است- چه گفت؟ آن زمانی که با ظرافت و آرامش در کنار خواننده 55 ساله قرار گرفت و با انگلیسی نه چندان روان از مردمش سخن گفت. از مردمی که عاشق صلح هستند و دوست‌دار محبت. نه، اشتباه نکنید. این حرف‌های دایی اصغر عین واقعیت است. ایرانیان در تاریخ کهن خود به صلح، عشق و مهمان‌دوستی شهره بوده‌اند. در تاریخ 100 ساله اخیر هم ایران هیچگاه آغازکننده هیچ جنگی نبوده و اگر رخدادی بوده، سربازان وطن تنها برای دفاع از کیان ناموس به میدان نبرد رفته‌اند ولاغیر. اما...

اما شما را به جان ترمه عزیزتر از جانتان قسم می‌دهم، کسی که باید به دنبال اثبات صلح‌دوستی خود باشد، ایران است یا کشوری که جایزه طلایی‌اش را تقدیم دایی اصغر کرد؟ ما هواپیمای مسافربری آمریکا با حدود 260 سرنشین از شهروندان عادی را با موشک مورد هدف قرار دادیم یا این ناو وینسنس بود که مردم ایران – همان مردمی که فرهادی خواست از آنها سخن بگوید و ترمه شما هم جزو آنهاست – را با خونسردی هر چه تمام‌تر قربانی کرد؟ ما دانشمندان آمریکا را در خیابان‌های نیویورک و واشنگتن دی سی ترور می‌کنیم یا این سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا است که خیابان‌های تهران را به خون علی‌محمدی‌ها و شهریاری‌ها مزین کرده؟ ما فیلم 300 ساختیم و مردم ایران – همان‌هایی که فرهادی می‌خواست از آنها سخن بگوید و ترمه هم جزو آنهاست – را افرادی وحشی، خونخوار و بی‌رحم نشان دادیم یا این هالیوود است که هر جا نام ایران و ایرانی را بر زبان آورده، یک لقب تروریست و وحشی هم به آن اضافه می‌کند؟ چه کسی کل حیثیت و ظرفیتش را پشت صدام آورد تا رؤیای "سه روز تا تهرانش"؛ حالا سه روز هم نشده، لااقل در هشت سال تعبیر شود.

نادر جان، سیمین خانم

باور کنید و این را به گوش دایی اصغر هم برسانید که در صفحه شطرنج صلح، اگر قرار بر ابراز برائت و اعلام مرزبندی باشد، این ما نیستیم که در جایگاه اتهام قرار داریم. این ایران عزیز ما و ترمه دوست داشتنی شما نیست که باید اعتمادسازی کند و در برابر آنجلینا جولی و شوهرش زانو بزند و دستانش را به نشانه اقرار بالا ببرد که به خداوندی خدا ما قصد جنگ نداریم و طرفدار صلح هستیم. مگر یادتان رفته همین چند ماه پیش تروریست‌ها به خاک پاک ایران ما هجوم آوردند و جوانان این مملکت – همان مردمی که فرهادی خواست از آنها سخن بگوید و ترمه شما هم جزو آنهاست – به دفاع پرداختند و خون سرخ‎شان را فدای آرامش و امنیت کشور کردند؟ تروریست‌ها را چه کسانی پشتیبانی کرد؟ دست پژاک و منافقین و تندر و کومله در دستان کدام رئیس‌جمهور به گرمی فشرده می‌شود؟ شک دارید که اگر سرخی خون این مردم نبود، دایی اصغر در خواب هم رنگ طلایی جایزه گلدن گلوب را نمی‌دیدید؟ دست آن‌هایی که حرمت عاشورای این مردم را هم نگه نداشتند در دست کیست و چه کسانی را بر تسلط بر این خاک امیدوار می‌کردند؟

کاش دایی اصغر وقتی پشت میکروفون رفت و جایزه‌اش را گرفت، از صلح می‌گفت، نه از برده بودن در پوشش صلح‌دوستی. تعارف که نداریم؛ وقتی جایزه صلح نوبل را به رئیس‌جمهور کشوری می‌دهند که در زمان دریافت جایزه دو جنگ رسمی و تمام عیار در جهان بر پا کرده، باید هم از "صلح" گفتن دایی اصغر خوشحال بشوند و دست بزنند و حتی اشک شوق بریزند. برای این صلح اشک نریزند، پس برای مظلومیت کودکانی که در فلسطین زیر مرکاواهای اسرائیلی له می‌شوند، اشک بریزند؟

نادر جان، سیمین خانم

ما متهم‌ایم. من، ترمه، شما و حتی خود دایی اصغر متهم‌ایم به جنگ‌طلبی. به اینکه به خاطر ارزش‌ها و آرمان‌هایمان می‌جنگیم. اینکه حاضر نیستیم بر سر یک سفره با جنایتکاران عالم بنشینیم. اتهام ما را اما جناب فرهادی با "صلح"ی که بر روی استیج از آن سخن گفت، تایید کرد. رسما بر روی صندلی محاکمه نشست و در برابر قاضی – حالا گیرم قاضی این بار به جای ردای قضاوت، دکولته سفید بر تن داشت؛ لاتفاوت بینهما – زانو زد و با استرسی پنهان و لرزشی محسوس در صدا تلاش کرد تا از خود رفع اتهام کند. در صورتی که اساسا باید زیر این میز قضاوت زد؛ چرا که جای شاکی و متشاکی عوض شده است. دایی اصغر اگر قصد داشت از مردمانش سخن بگوید، باید از ترمه می‌گفت – حالا چه فرقی است میان ترمه و فرزند 4 ساله شهید احمدی روشن؟ - باید از آن 260 نفری که در میان آسمان و زمین با موشک Made in USA "خاکستر" شدند، می‌گفت اما دایی اصغر از همه گفت الا مردمان سرزمینش.

نادرجان، سیمین خانم

سرتان را درد نیاورم. خلاصه اینکه دایی اصغر ظلم کرد؛ به ترمه ظلم کرد. به همه ما ظلم کرد و از همه مهم‎تر به مردمان ایران ظلم کرد. ظلمی که خواسته یا ناخواسته، لبخند را بر چهره دشمنان همین مردم نشاند؛ دشمنانی که در اتاق مرکزی کاخ سفید نشسته‌اند و نقشه "باران موشک" بر سر مردمان ایران را می‌کشند؛ مردمانی که دایی اصغر می‌خواست از آنها بگوید اما نگفت...