مرجع کد و ابزار وب

ابزار ساخت کد پاپ آپ نیو تب

قطب زاده؛ از همراهی با امام تا عصیان بر امام 1 - ان شـــــــــــــــــــــــــــــاء الله
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/11/22
1:42 صبح

قطب زاده؛ از همراهی با امام تا عصیان بر امام 1

بدست عبدالله در دسته قطب زاده؛ از همراهی با امام تا عصیان بر امام

 

صادق قطب‌زاده اصفهانی از جمله افرادی است که اظهارات ضد و نقیضی در مورد او وجود دارد. بررسی منابع و اسناد نشان می‌دهد که او زندگی پرفراز و نشیبی داشته است که می‌تواند از بسیاری جهات عبرت آموز باشد.

یکی از موضوعات جالب و در عین حال عبرت‌آموز، بررسی احوال شخصیت‌های دخیل در انقلاب است. عناصر متعدد با گرایش‌های فکری مختلف، به نهضت مردمی ایران پیوستند و بسیاری از آنان، پس از پیروزی انقلاب با توجه به تلاش‌های سیاسی خود در گذشته، ادعاهایی داشتند و حق و سهمی از نهضت قائل بودند. برخی از این چهره‌ها، پس از برقراری نظام جمهوری اسلامی در مناصب کلیدی نیز نقش‌ آفرینی‌هایی داشتند و در نهایت در تغییر راه و روش و انتخاب مسیری متفاوت خود را در مقابل نظام قرار دادند. «صادق قطب‌زاده اصفهانی» از جمله‌ی این افراد است که اظهارنظرهای ضد و نقیضی در مورد او وجود دارد. بررسی منابع و اسناد نشان می‌دهد که او زندگی پر فراز و نشیبی داشته است. در ادامه به فراز و فرود زندگی وی در دوران قبل و پس از انقلاب خواهیم پرداخت.

پرده‌ی اول: قبل از پیروزی انقلاب

آغاز مبارزه

صادق قطب‌زاده (قطبی اصفهانی) فرزند حسین در تاریخ 4 اسفند 1314ه.ش. در تهران متولد شد. پدرش یک تاجر بازاری بود. از دوران نوجوانی زمانی که در مدرسه‌ی «دارالفنون» مشغول تحصیل بود وارد فعالیت‌های سیاسی شد. آخرین سال‌های تحصیلات متوسطه‌ی وی مصادف با نهضت ملی شدن صنعت نفت بود که قطب‌زاده در جریان مبارزه‌های ملی شدن صنعت نفت با جدیت شرکت می‌کرد. پس از کودتای 28 مرداد، به عنوان نماینده‌ی دانش آموزان وارد نهضت مقاومت ملی شد و به فعالیت پرداخت. در این زمان، او 17 سال داشت و اندکی از کودتای 28 مرداد 1332ه.ش. گذشته بود که به جبهه‌ی ملی پیوست. در سال 1337ه.ش. قطب‌زاده در سن 22 سالگی برای ادامه‌ی تحصیل به آمریکا رفت و در رشته‌ی زبان به تحصیل پرداخت. وی از همان آغاز کار با دانشجویان به فعالیت سیاسی پرداخت.[1]

ویژگی‌های اخلاقی

«علی جنتی» درباره‌ی فعالیت‌ها و شخصیت قطب‌زاده در این دوران می‌گوید: «صادق قطب زاده شخصیتی مشابه بنی‌صدر داشت، او مجرد بود و تا زمانی هم که به ایران آمد مجرد باقی ماند. به هر حال خیلی روحیات دینی نداشت، یعنی در همان زمان هم که در آن جا بود بسیاری از دانشجویان خارج از کشور پشت سر ایشان مسایلی از نظر اخلاقی مطرح می‌کردند. در هر صورت وی یک عنصر دینی شناخته نمی‌شد. من اختلاطش را با خانم‌ها می‌دیدم. با بسیاری از خبرنگاران به راحتی می‌نشست و صحبت می‌کرد. این دسته از مبارزان روحیات دینی خاصی داشتند؛ به ظاهر مسلمان بودند، نماز می‌خواندند و در اروپا سمبل نیروهای مبارز مسلمان بودند.»[2]

قطب‌زاده و همراهی با امام

وی پس از قیام 15 خرداد 1342ه.ش. و تبعید امام خمینی به ترکیه، فعالیت زیادی کرد تا امام را از ترکیه به عراق انتقال دهند. در سال 1343ه.ش. به همراه چند نفر از دوستانش به خاورمیانه‌ی عربی رفت و در آن جا مقدمات مبارزه‌ی مسلحانه برضد رژیم ایران را فراهم آورد. البته او در این زمینه همکاری خوبی با «امام موسی صدر» نیز داشت اما در عین حال اختلاف‌هایی را با برخی از انقلابیون از جمله «جلال ‌الدین فارسی» پیدا کرد. قطب‌زاده، مسافرت‌هایی به نجف نیز داشت و با مبارزان مقیم عراق جلسات متعددی را برگزار کرد. پس از ورود امام به پاریس نیز قطب‌زاده از جمله کسانی بود که در کنار یاران امام فعالیت می‌کرد.

پرده‌ی دوم: پس از انقلاب

پرواز به سوی ایران

روز 12 بهمن 1357(فوریه‌ی 1979م.) امام خمینی پس از بیش از 14 سال تبعید با هواپیمای 747 شرکت هواپیمایی فرانسه (ایر فرانس) عازم ایران گردید. یکی از مهم‌ترین نکات پرواز انقلاب، خالی بودن نیمی از صندلی‌های بویینگ 747 ایر فرانس بود. در حالی که هواپیمای چارتر ایر فرانس گنجایش بیش از 400 نفر را داشت اما از پذیرش حدود 250 مسافر خودداری نمود تا بتواند به اندازه‌ی کافی سوخت‌گیری کند و در صورت عدم فرود در تهران به پاریس باز گردد. قطب‌زاده یکی از همراهان امام در این پرواز بود.[3] 

بدبینی نیروهای انقلابی به قطب‌زاده

از ابتدای انقلاب نیروهای انقلابی بدبینی خاصی به قطب‌زاده داشتند. مهم‌ترین نکته‌ای که نشان از بدبینی عناصر انقلابی نسبت به خلوص قطب‌زاده در دوران مبارزه دارد، نوع تعامل مرحوم «سیدمصطفی خمینی» با اوست. «سیدحمید روحانی» در این زمینه در کتاب خود می‌نویسد: «در تاریخ خرداد 1349ه.ش. آقای صادق قطب‌زاده برای اولین بار به نجف آمد و در شب 31 خرداد ماه در منزل سیدمصطفی به سر برد. شناختی که ملت عزیز ایران امروز از آقای قطب‌زاده پیدا کرده است، برادر شهید در همان یک شب از او به دست آورد و به راستی دریافت که او چه عنصر خطرناکی برای انقلاب ایران خواهد بود ... بارها به من و دیگر برادران روحانی توصیه می‌کرد که از هر گونه همکاری و حتی دیدار با قطب‌زاده بپرهیزیم و خود نیز از آن شب که قطب‌زاده در منزلش بود تا روزی که به شهادت رسید دیگر حاضر نشد که با او رو به رو شود و تلاش‌های همه جانبه‌ی آقای قطب‌زاده برای فقط یک ساعت دیدار و گفت‌وگو با آن شهید با شکست رو به رو گردید.»[4] 

عضویت در شورای انقلاب

پس از روی کار آمدن دولت موقت در 15 بهمن 57، برخی از اعضای شورای انقلاب که در دولت موقت به وزارت رسیدند از این شورا خارج شدند. به گفته‌ی مهندس «بازرگان» بعد از تعیین دولت موقت، برخی از وزرای دولت که عبارت بودند از دکتر «ابراهیم یزدی»، دکتر «یدالله سحابی»، «احمد صدر حاج سید جوادی» و مهندس «مصطفی کتیرایی» از شورای انقلاب خارج شدند و به جای آن‌ها «بنی‌صدر»، «قطب‌زاده»، «میرحسین موسوی»، «حبیب الله پیمان» و «احمد جلالی» وارد شورای انقلاب شدند. قطب‌زاده در شورای انقلاب، اختلاف‌های خود با بنی‌صدر در خارج از کشور را ادامه داد. [5]

علی جنتی درباره‌ی حضور لیبرال‌ها از جمله بنی‌صدر و قطب‌زاده در شورای انقلاب می‌گوید: «من با آقای قدوسی ارتباط نزدیک داشتم. یک روز به ایشان گفتم چرا بنی‌صدر و قطب‌زاده را در شورای انقلاب راه داده‌اند؟ اگر وضعیت این‌ها را نمی‌دانستند حداقل از کسانی که در خارج بودند سؤال می‌کردند؛ آقای هاشمی رفسنجانی خبر دارد که این‌ها آدم‌های مذهبی، دینی و شایسته‌ی اطمینان نیستند. بعد هم مسایلی را که درباره‌ی بنی‌صدر می‌دانستم از نوع تفکر و نحوه‌ی زندگی خانوادگی برای ایشان توضیح دادم. ایشان گفت که آقایان هم دل خوشی از آن‌ها ندارند اما نظر امام این بود که باید در شورای انقلاب باشند که دیگران فکر نکنند آخوندها آمده‌اند تا همه‌ی مراکز قدرت را در اختیار خود بگیرند ...»[6]

اولین رییس صدا و سیما

در 23 تیر 1358 صدا و سیما دارای یک شورای عالی مرکب از «محمد موسوی، محمد خاتمی، صادق قطب‌زاده، عبدالرحیم گواهی و ابراهیم پیراینده» شد که قطب‌زاده مدیر عامل صدا و سیما گردید. کمی بعد «بهزاد نبوی، علی لاریجانی، حسن روحانی و سید رضا زواره‌ای» نیز به عضویت این شورا درآمدند و با رأی همین شورای سرپرستی در سال 1358، صادق قطب‌زاده به عنوان اولین رییس صدا و سیما آغاز به کار کرد. در مورد نحوه‌ی کارکرد قطب‌زاده در صدا و سیما حرف و حدیث‌های فراوانی وجود دارد، برآیند این اظهارنظرها نشان می‌دهد که عملکرد او در این نهاد نه موجبات رضایت خاطر انقلابیون را فراهم آورده و نه غیر انقلابیون و حتی نیروهای مخالف نظام را راضی نگه داشته است. 

از یک طرف انقلابیون بودند که او را به روابط نزدیک با ملی‌گراها و رعایت نکردن شئونات اسلامی متهم می‌کردند در زمان مدیریت او بر صدا و سیما امام خمینی که از پخش برنامه‌های خلاف اسلام ناراحت شده بودند نامه‌ای تنظیم کردند بخشی از این نامه چنین بود: «... به آقای قطب‌زاده بگویید مگر شما الزام به مسایل اسلامی ندارید؟ مگر شما متعهد به قرآن نیستید. انقلاب ما انقلاب اسلامی است. چرا باید برنامه‌های خلاف اسلام از صدا و سیما پخش شود.» نیروهای ملی و مذهبی هم از او دل خوشی نداشتند. به اعتقاد برخی از آنان رادیو و تلویزیون در زمان ریاست قطب‌زاده در چند ماه آخر دوره‌ی خدمت دولت موقت تبدیل به بلندگوی ضد دولت و نخست وزیر شده بود.

نیروی ضد انقلاب هم او را تحت عنوان سانسورچی معرفی می‌کردند و در بسیاری از مقالات خود که در روزنامه‌ها و نشریات به چاپ می‌رسید از این موضوع انتقاد می‌کردند. با به عهده گیری سرپرستی صدا و سیما از سوی قطب‌زاده، وی شروع به تسویه حساب تعداد زیادی از کارکنان کرد و به علت این که فشارهای گروه‌های سیاسی در آن زمان بر رادیو و تلویزیون و سرپرستی آن به دلیل سانسور زیاد بود، مجبور شد برای حمایت از خود طومارهای چند صد متری در سراسر ایران امضا کند.

قطب‌زاده در وزارت خارجه

همزمان او عهده‌دار وزارت خارجه شد و زمانی که بنی‌صدر به عنوان کفیل وزارت خارجه از سمتش کناره رفت، قطب‌زاده جای او را گرفت. وی در جریان گروگان گیری اعضای سفارت آمریکا در ایران مانور زیادی از خود نشان داد. روابط ایران و آمریکا در آن زمان به شدت به تیرگی گراییده بود و از سوی دیگر فضای مسموم تبلیغاتی برضد ایران در عرصه‌ی بین المللی ایجاد شده بود بنابراین بازیگران عرصه‌ی سیاست خارجی ایران از جمله قطب‌زاده باید تلاش مضاعفی را برای تغییر این شرایط صورت می‌دادند.

زمزمه‌هایی در رسانه‌های خارجی مبنی بر دیدار مقام‌های ایران، آمریکا و ارایه‌ی راه حل تازه در این زمان منتشر شد. اما صادق قطب‌زاده در مصاحبه با رویتر می‌گوید شخص اینجانب و وزارت خارجه هیچ گونه تماس مستقیم و یا غیر مستقیم با آمریکا نداشته‌ایم و راه حل تازه همان مطالبی است که بارها گفته‌ایم، اشاره‌ی قطب‌زاده به استرداد شاه و اموال او به ایران است. این مسأله همان چیزی بود که از سوی دانشجویان خط امام به عنوان شرط تحویل گروگان‌ها به آمریکایی‌ها عنوان شده بود.

چند سال بعد «گری سیک» مشاور سابق امنیت ملی کاخ سفید آمریکا در کتابش از دیدار سه ساعته‌ی قطب‌زاده وزیر امور خارجه‌ی ایران و «همیلتون جردن» رییس کارکنان کاخ سفید در 28 بهمن ماه 1358 (16فوریه) در پاریس خبر داد. وی در پاسخ به پرسش جردن که چگونه می‌توان بحران را با صلح و آرامش و حفظ حیثیت پشت سرگذاشت. گفت: «راه حل ساده است. من پسر خوبی برای آمریکا هستم، شما شاه را بکشید. قطب‌زاده تلاش‌های بسیاری برای حل مسأله‌ی گروگان‌های آمریکایی انجام داد البته تمام این تلاش‌ها برای کسب وجهه برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری بود.»

در سودای ریاست جمهوری

قطب‌زاده در تاریخ 8/10/58 به طور رسمی خود را کاندید ریاست جمهوری کرد. وی علت نامزدی خود را چنین عنوان می‌کند: «رییس جمهور باید کسی باشد که شناخت کامل از رهبری داشته باشد و اهداف و طرز تفکر رهبری را بداند و هماهنگ با خصوصیات رهبری باشد. من به علت این که سال‌هاست در این مسایل آشنایی دارم احساس می‌کنم که می‌توانم نظریات رهبری را با قاطعیت دنبال کنم به همین خاطر کاندیدای ریاست جمهوری هستم. سرانجام انتخابات اولین دوره‌ی انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد و قطب‌زاده با کسب 48547 رأی در رده‌ی هفتم در بین کاندیداها قرار گرفت که نشان از عدم تمایل مردم به وی بود.» 

از دست دادن مناصب و موضع‌گیری برضد نظام

به تدریج با از دست دادن مناصبش خط مشی سیاسی او هم تغییر کرد تا جایی که در برابر امام و نظام اسلامی به توطئه‌گری پرداخت. «احمد عباسی» داماد «سیدکاظم شریعتمداری» در این باره می‌گوید: «... پس از برکناری قطب‌زاده از سمت‌های رسمی‌اش در کشور و بعد از این که دیگر خانه نشین شد و دیگر اسمی از او مطرح نبود و فعالیت رسمی نداشت، گاهی شنیده می‌شد که ایشان می‌خواهد روزنامه‌ای دایر کند به نام والعصر مستقلاً . بعد می‌گفتند که نه پشیمان شده می‌خواهد دوستانی جمع آوری کند و در نهادها و سازمان‌های مختلف هم حتی رفقایی دارد و پیدا کرده است و آن موقع‌ها صحبت می‌کردند که می‌خواهد مثلاً یک تظاهراتی، اعتصاباتی راه بیندازد. یک جبهه گیری در برابر جمهوری اسلامی بکند و مخالفت‌هایی ابراز کند...»