مرجع کد و ابزار وب

ابزار ساخت کد پاپ آپ نیو تب

آذر 92 - ان شـــــــــــــــــــــــــــــاء الله
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

92/9/16
1:37 صبح

روزنامه اصلاحطلبی که فسادمالی خود را افشا کرد! +تصویر

بدست عبدالله در دسته

به گزارش جهان به نقل از دانا، درحالی که کمتر از یک روز از گزارش تحقیق و تفحص مجلس درخصوص فساد مالی تأمین اجتماعی نگذشته بود، رسانه های اصلاح‌طلب هم نوا با هم به محکوم کردن این فساد مالی پرداختند؛ بدون آنکه توجه داشته باشند که چه کسانی این رشوه های میلیاردی را دریافت کرده است!

در اقدامی عجیب روزنامه آرمان که وابستگی زیادی به اصلاح‌طلبان دارد، تیتر اول خود را به گزارشی اختصاص داد که این گزارش پرده از فساد مالی خود این روزنامه برداشته است.

در بند 12 این گزارش فساد مالی روزنامه آرمان مشخص شده است:


آقای سعیدی مدیر مسئول روزنامه آرمان مبلغ یکصد میلیون ریال کارت هدیه را از مرتضوی دریافت کرده است.

این روزنامه در اقدامی دست به خود زنی کرده و تیتر اول خود را به افشای فساد مالی خودش اختصاص داده است.

این روزنامه تیتر خود را اینگونه نوشت: «کارت هدیه های میلیونی به وزرای احمدی نژاد و 37 نماینده مجلس».

این درحالی است که یکی از دریافت کنندگان کارت هدیه های میلیونی مدیر مسئول روزنامه آرمان بوده که در گزارش مجلس آمده است.


92/9/16
1:29 صبح

ماندلا از رهبری انقلابی تا غلتیدن در دام سازش با آپارتاید

بدست عبدالله در دسته

به گزارش جهان به نقل از مشرق، "باراک اوباما" در دیدار با خانواده "نلسون ماندلا" رهبر پیشین آفریقای جنوبی، از وی برای مبارزه با نژادپرستی تقدیر کرد؛ شبکه سلطنتی انگلیس (بی‌بی‌سی) با تمجید از این رئیس‌جمهور آفریقایی، وی را یک "رهبر انقلابی واقعی" توصیف می‌کند که هیچ‌گاه رو به افراط نیاورد. سؤال اینجاست چرا رسانه‌های غربی یک رهبر انقلابی را چنین تحسین می‌کنند و وی را اسطوره تمام انقلابیون می‌دانند؟ چرا دولتمردان غربی به ماندلا لبخند می‌زدند در حالی که همین سیاستمداران غربی، علاوه بر حمایت از دولت‌های غیردموکراتیک و مرتجع در آفریقا و جنوب غرب آسیا، عملاً توجهی به انقلابیون ندارند. مروری بر زندگی این رهبر سیاه‌پوست آفریقای جنوبی به این سؤال پاسخ می‌دهد که چرا دولتمردان آمریکایی بی‌توجه به دیگر رهبران انقلابی، از ماندلا چنین تقدیر می‌کنند.
 
زندگی خانوادگی

رولی هلاهلا (نلسون) ماندلا در 18 ژوئیه سال 1918 در خانواده ای روستایی در منطقه ترانسکی استان کیپ از اتحادیه آفریقا جنوبی متولد شد. پدرش گادلا ماندلا عضو شورای سلطنتی مردم تمبو بود، منصبی که از زمان تولد نلسون وارث آن بود و طبق قوانین قبیله تمبو، نلسون نیز باید این مقام را به ارث می برد. پدرش چهار همسر داشت که حاصل این چهار ازدواج چهار پسر و نه دختر بود. ماندلا فرزند سومین همسر گادلا ماندلا است.

 
نلسون ماندلا در دوران نوجوانی


در سن هفت سالگی تحصیلات دوران ابتدایی خود را زیر نظر یک معلم انگلیسی تبار مسیحی متدیست آغاز کرد. در همین مدرسه خانم معلم انگلیسی تبار ماندلا، نام "نلسون" را به یاد دریادار انگلیسی هوراسیو نلسون بر او گذارد.  ماندلا در سن نه سالگی پدرش را به علت بیماری سل از دست داد.

نلسون ماندلا تحصیلات عالی خود را در مقطع لیسانس دانشگاه فورت هار آغاز کرد اما به دلیل شرکت در اعتراضات دانشجویان از دانشگاه اخراج شد و نتوانست تحصیلات خود را به اتمام برساند.  سالها طول کشید تا وی توانست مدرک لیسانس خود را از دانشگاه آفریقای جنوبی دریافت کند؛ این جوان سیاه چهره نهایتاً در سال 1943 از دانشگاه فورت هار فارغ التحصیل شد.

زمانی که وی به محل تولدش بازگشت پادشاه از ماندلا خشمگین شد و گفت اگر وی به فورت هار بازنگردد باید مقدمات ازدواج خود و پسر عمویش جاستیس مهیا کند.  نلسون از روی ناراحتی به همراه جاستیس به ژوهانسبورگ فرار کرد و تا سال 1941 در آن ماند.
 


ماندلا در دوران جوانی


ماندلا در ژوهانسبورگ نگهبان معدن شد اما زمانی که کارفرما متوجه شد که وی از قلمرو نایب السلطنه گریخته او را اخراج کرد. به مدد رفاقت با فردی به نام والتر سیسلو به عنوان منشی در یک شرکت مشغول به کار شد. در حین کار تحصیلات خود را نیز به شکل مکاتبه ای با دانشگاه آفریقای جنوبی پی گرفت. به اعتراف خودش، او یک دانشجوی ضعیف بود که سرانجام در سال 1948 مجبور شد تا درسش را نیمه کاره رها کند. پس چندی دوباره تحصیلات خود را از طریق دانشگاه لندن پی گرفت که مجدداً نتوانست درسش را به تمام کند. سرانجام وی توانست در آخرین ماه های حبس خود در سال 1989 به صورت غیابی در جشن فارغ التحصیلی در کیپ تاون شرکت کند و با اتمام تحصیل خود، مدرک خود را دریافت کند.

ورود به عرصه مبارزه؛ ظهور رهبری انقلابی


آغاز فعالیت سیاسی ماندلا از زمانی است که وی به کنگره ملی آفریقا (ای.ان.سی)  ملحق می شود؛ در این برهه یعنی سال 1944 وی لیگ جوانان کنگره ملی آفریقا را تأسیس می کند. ویلیام مکس فیلمان وایتهد، سفیر فعلی جمهوری آفریقای جنوبی در تهران می گوید: «سازمان جوانان در آن زمان فکر می‌کرد که رویکرد رهبری قدیمی حزب کنگره ملی آفریقا در مبارزات محافظه‌کارانه بوده است. دولت هم تنها از منافع سفید‌پوستان حمایت می‌کرد. پس این احساس همگانی در شکل‌گیری مبارزه به شکلی که آقای ماندلا می‌خواست، به‌وجود آمد. همین احساس همگانی باعث پیروزی فلسفه ماندلا در آفریقای جنوبی شد.»

ماندلا در سال 1944 با دختر عموی "والتر سیسلو"، "اولین ماز" که یک پرستار بود ازدواج کرد. در نتیجه این ازدواج صاحب دو پسر و دو دختر شد.  با این وجود زندگی زناشویی او دیری نپایید و ماندلا در سال 1955 از همسرش جدا شد و سه سال بعد یعنی در سال 1958 ماز را طلاق داد. گرچه این ضربه بزرگی برای ماندلا بود تا جایی که سال‌های بعد نیز طمع این شکست را در کام خود احساس می کرد اما وی به فعالیت‌های سیاسی خود ادامه داد.

نلسون به طور جدی تر فعالیت‌های ضد نژادپرستانه خود را در لیگ جوانان کنگره ملی آفریقا دنبال کرد؛ در دهه 60 کمپینی در آفریقای جنوبی شکل گرفت به نام «سرپیچی از قوانین ناعادلانه» که ماندلا از سازمان دهندگان اصلی آن بود. جنبشی فراگیر علیه قوانین ناعادلانه منجر شد که احزاب مختلفی را مانند حزب کنگره ملی آفریقا، سازمان رنگین پوستان کنگره ناتال ایندین، کنگره ترنزوال ایندین، ‌اتحادیه اصناف، سازمان‌های جتماعی مدنی، کنگره سفید‌پوستان دموکرات را در خود داشت و با تدوین منشور آزادی که شامل خواسته‌های دموکراتیک حداقل بود به بیان خواسته‌هایی از قبیل متعلق بودن آفریقای جنوبی به همه، دسترسی به منابع طبیعی برای همه و صلح و امنیت برای همه پرداخت.

در نتیجه این اقدامات وی به همراه 19 نفر دیگر از اعضا به اتهام توقف قانون کمونیسم به 9 ماه کار در اردوگاه کار سخت و به مدت دو سال تعلیق از فعالیت سیاسی محکوم شدند.  

 


در این دو سال وی توانست تا مدرک دیپلم حقوق را افزون بر مدرک لیسانسش بگیرد. این دوره مقدمه ای شد تا ماندلا به همراه الیور تمبو، اولین شرکت حقوقی سیاه پوستان را در آفریقای جنوبی با نام "ماندلا و تمبو" تاسیس کند.  در این شرکت ماندلا و تمبو برای مقابله با آپارتاید، خدمات حقوقی به سیاهپوستانی ارائه می دادند که قادر نبودند تا از نمایندگی قانونی بهره ببرند.

در پایان سال 1952 برای به طور کامل مجوز فعالیت ماندلا لغو شد. در این دوره وی تنها می توانست به طور مخفیانه تصویب منشور آزادی مصوب 26 ژوئن 1955 کیپ تاون را نظاره گر باشد. اما این پایان محدودیت های ماندلا نبود و او در 5 دسامبر 1955 در جریان درگیری با پلیس دستگیر و در دادگاه به اتهام خیانت محاکمه شد؛ با وجود آنکه روند دادرسی او و دیگر متهمان نزدیک به 5 سال به طول انجامید، ولی در پایان وی تبرئه شد.


ماندلا در حال تمرین ورزش موردعلاقه‌اش، بوکس

سال 1960 پلیس دولت آپارتاید 69 نفر از افراد غیرمسلح را در جریان اعتراض به تصویب یک قانون، به قتل رساند. این اقدام موجب اعلام شرایط فوق العاده در کشور آفریقای جنوبی شد. به دنبال این وضعیت فعالیت کنگره ملی آفریقا و کنگره پان آفریکانیست ها نیز ممنوع شد. دولت آپارتاید کنگره ملی آفریقا را سازمانی تروریستی اعلام کرد که این موضع دولت آفریقای جنوبی از سوی برخی از دولتها همچون آمریکا و انگلیس به رسمیت شناخته شد (تنها در سال 2008 آمریکا ماندلا و کنگره ملی آفریقا را از لیست گروه های تروریستی خارج کرد).  ماندلا و دوستانش در وضعیت اضطراری دولت همچون هزاران نفر دیگر بازداشت شدند. همین دستگیری زمینه ازدواج دوباره ماندلا را فراهم آورد؛ در خلال روند محاکمه در دادگاه، وی با مددکار اجتماعی ای به نام وینی مدیکیزلا آشنا شد و با وی ازدواج کرد اما این زندگی نیز دوام نداشت چرا در سال 1996 به سرنوشت ازدواج اول ماندلا یعنی طلاق منجر شد.
 


ماندلا در کنار همسرش

پس از آنکه ماندلا و همکارانش در دادگاه موسوم به خیانت تبرئه شدند، فعالیت زیرزمینی خود را برای طراحی یک اعتصاب ملی در روزهای 29، 30 و 31 مارس آغاز کردند. در ماه ژوئن از وی خواسته شد تا رهبری مبارزات مسلحانه را نیز بر عهده گیرد و شاخه تحت عنوان "نیزه ملت" را تشکیل دهد. از این رو ماندلا در 11 ژانویه 1962 با نام مستعار مخفیانه از آفریقای جنوبی خارج شد. ماندلا به سراسر آفریقا سفر کرد و با رهبران آفریقایی ملاقات کرد؛ برای جلب حمایت از مبارزات مسلحانه عازم کشور انگلیس شد. او آموزش نظامی را در مراکش و اتیوپی فراگرفت و در جولای 1962 به کشورش بازگشت. در مسیر بازگشت به آفریقای جنوبی ماندلا در ایست بازرسی پلیس به دام افتاد.  برخی اسناد نشان می دهد که آژانس مرکزی امنیت آمریکا (سیا) به پلیس آفریقای جنوبی مکان ماندلا را اطلاع داده بود.  
 


پرچم نمادین کنگره ملی آفریقا؛ حزب مخالف نظام آپارتاید


دادگاه آفریقای جنوبی، ماندلا را به ترک غیرقانونی کشور و تحریک کارگران به اعتصاب متهم کرد. در یازده ژوئن 1964 نلسون ماندلا و هفت متهم دیگر از جمله دنیس گلدبرگ به حبس ابد محکوم شدند. نظام آپارتاید، گلدبرگ سفید پوست را به زندانی در پرتوریا فرستاد اما دیگران و از جمله ماندلا به جزیره روبن منتقل شدند. وی در این دوران مادر و پسر بزرگش را از دست داد، درحالی که به دلیل محکومیت حق شرکت در مراسم خاکسپاری این دو را نداشت. نلسون در سال 1982 به زندانی در کیپ تاون منتقل شد؛ سه سال بعد برای جراحی پروستات از زندان مرخص شد؛ وزیر دادگستری وقت کوبی کوتسی در بیمارستان به ملاقات او رفت اما ماندلا مجدد به زندان بازگردانده شد. در سال 1988 نیز به دلیل بیماری سل تحت درمان قرار گرفت و در دسامبر همان سال به خانه ای در نزدیکی زندان ویکتور ورستر منتقل شد. 

ورود به صحنه سیاست و غلتیدن در دام سازش

سال‌ها بعد ماندلا آغازگر مذاکرات میان دولت نژادپرست آفریقای جنوبی و کنگره ملی آفریقا بود. او 9 روز بعد از رفع محرومیت فعالیت کنگره ملی آفریقا در 11 فوریه 1990 از زندان آزاد شد؛ در این دوره دولت آپارتاید به ماندلا پیشنهاد کرد که در صورتی که از اقدامات خشونت آمیز دست بردارد آزاد خواهد شد که این درخواست مشروط مورد قبول ماندلا واقع نشد.

نلسون ماندلا در سال 1991 در جریان تلاش برای پایان دادن به حکومت اقلیت سفیدپوست، به عنوان رئیس کنگره ملی آفریقا انتخاب شد و جای دوست بیمارش الیور تمبو را گرفت. سه سال بعد وی به عنوان اولین رئیس جمهور غیرنژادپرست آفریقای جنوبی انتخاب شد.  دوران ریاست‌جمهوری ماندلا از مه 1994 آغاز شد و تا ژوئن 1999 ادامه یافت  و طی این مدت رهبری انتقال فرمانروایی از اقلیت سفیدپوست به اکثریت را برعهده داشت. در 80 سالگی خود با گراکا ماچل بیوه رئیس‌جمهور سابق موزامبیک، به عنوان سومین همسرش ازدواج کرد.

 


حضور ماندلا در صحنه سیاست با انتخاب وی به عنوان رئیس جمهور آفریقای جنوبی بر عملکرد این رهبر انقلابی تاثیر شگرفی گذاشت. همچنانکه تا پیش از به قدرت رسیدن ماندلا، کنگره ملی آفریقا و شخص ماندلا روابط نزدیکی با سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) داشته‌اند اما بعدها وی ضمن مواضع دوگانه و محافظه کارانه در قبال رژیم صهیونیستی، نسبت به قوم یهود همدردی نیز می‌کرد.


ماندلا در کنار شیمون پرز، نخست‌وزیر رژیم نژادپرست صهیونیستی



عزر وایزمن؛ نخست‌وزیر اسبق رژیم صهیونیستی در آغوش ماندلا

همچنین در جریان تلاش غرب برای تداوم روند سازش میان اعراب و رژیم صهیونیستی، وی در مقام حمایت از این رژیم نژادپرست چنین گفت: «اگر دولت‌های عربی، اسرائیل را در داخل مرزهای امن به رسمیت نشناسند، من نمی توانم خروج اسرائیل را تصور کنم.»  
 

ماندلا: اگر دولت‌های عربی، اسرائیل را در داخل مرزهای امن به رسمیت نشناسند
 من نمی‌توانم خروج اسرائیل را تصور کنم!

ماندلا از مواضع نخست وزیر سابق رژیم آپارتاید اسرائیل نیز حمایت کرد. وی در تأیید سخن "ایهود باراک" مبنی بر آنچه وی صلح کامل با سوریه می خواند گفت: «اسرائیل در ازای اراضی حق دارد تا از سوی اعراب به رسمیت شناخته شود!»

 
ماندلا در کنار رئیس جمهور اسبق آمریکا بیل کلینتون

تساهل و همزیستی زیاده از حد ماندلا در این دوران، دولت آمریکا و انگلیس را به طمع انداخت تا در جهت حفظ منافع خود از مواضع دموکراتیک ماندلا حمایت کنند. آمریکا و انگلیس که تا دهه 1990 از رژیم ضدبشری آفریقای جنوبی حمایت‌های اقتصادی، سیاسی و رسانه‌ای می‌کردند، به مرور تغییر جهت دادند و از ماندلا به عنوان طرفدار صلح و حقوق بشر استقبال کردند و در اعطای جوائز و نشان‌های مختلف به ماندلا، واقعا دست و دل‌بازی نشان دادند.


ماندلا در لباس فراماسونری شوالیه‌های مالتا که ملکه انگلیس از سران آن است

ماندلا علاوه بر دریافت جایزه نوبل، نشان لیاقت و نشان «سنت جان» را از ملکه «الیزابت دوم» و نشان «آزادی» را از «جرج بوش» پسر دریافت کرد. این تحسین ها و تمجیدها به خوبی حرکت ماندلا را در مسیر دلخواه غرب نشان می دهد: عدم چالش با رژیم صهیونیستی، تلاش برای پیگیری روند صلح اعراب و اسرائیل، همکاری با دولتهای انگلیس و آمریکا.

 
ماندلا در کنار جرج بوش برای دریافت نشان آزادی از وی


همین امر موجب شده تا دولت آمریکا با همراهی امپراتوری رسانه ای انگلیس، در تلاش برای محو چهره رهبران انقلابی حقیقی همچون حضرت امام خمینی(ره)، نمونه بدلی و جعلی شخصیت‌های سازشکاری چون ماندلا را به عنوان نماد آزادیخواهی و انقلابی گری معرفی نمایند.
 

دیدار دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس با ماندلا
 
تمجید اوباما، رئیس جمهور آمریکا از ماندلا با حضور در زندان محل حبس وی

تقدیر باراک اوباما و دیدار وی از خانواده ماندلا، دیدار نخست وزیر انگلیس، دیوید کامرون و وزیر امورخارجه آمریکا با ماندلا نشان می‌دهد که این دولت‌ها سعی دارند تا ماندلایی غیر انقلابی و سازشکار را اسطوره ملت‌های آزادی‌خواه نشان دهند.

در پایان باید به این نکته ظریف اشاره کرد که افکار عمومی و رسانه‌های داخلی باید مراقب باشند که هرچند مواضع ضدنژادپرستی و انقلابی نلسون ماندلا علیه رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی در دوران جوانی وی،‌ قابل تمجید و الگوبرداری برای انقلابیون است اما حمایت دولت‌های استکباری از او و چرخش موضع وی در دوران کهولت به سود بزرگترین رژیم آپارتاید و نژادپرست تاریخ و عضویتش در کلوپ‌های ماسونی، مایه سرافکندگی او در مقابل انقلابیون جهان در اواخر عمر شده بود و باید این بخش از مواضع وی را با مواضع انقلابی وی در دوران جوانی تفکیک کرد و با در نظر گرفتن یک کرونولوژی منطقی و هوشمندانه، به مواضع او نگریست.


92/9/16
1:29 صبح

ماندلا از رهبری انقلابی تا غلتیدن در دام سازش با آپارتاید

بدست عبدالله در دسته

به گزارش جهان به نقل از مشرق، "باراک اوباما" در دیدار با خانواده "نلسون ماندلا" رهبر پیشین آفریقای جنوبی، از وی برای مبارزه با نژادپرستی تقدیر کرد؛ شبکه سلطنتی انگلیس (بی‌بی‌سی) با تمجید از این رئیس‌جمهور آفریقایی، وی را یک "رهبر انقلابی واقعی" توصیف می‌کند که هیچ‌گاه رو به افراط نیاورد. سؤال اینجاست چرا رسانه‌های غربی یک رهبر انقلابی را چنین تحسین می‌کنند و وی را اسطوره تمام انقلابیون می‌دانند؟ چرا دولتمردان غربی به ماندلا لبخند می‌زدند در حالی که همین سیاستمداران غربی، علاوه بر حمایت از دولت‌های غیردموکراتیک و مرتجع در آفریقا و جنوب غرب آسیا، عملاً توجهی به انقلابیون ندارند. مروری بر زندگی این رهبر سیاه‌پوست آفریقای جنوبی به این سؤال پاسخ می‌دهد که چرا دولتمردان آمریکایی بی‌توجه به دیگر رهبران انقلابی، از ماندلا چنین تقدیر می‌کنند.
 
زندگی خانوادگی

رولی هلاهلا (نلسون) ماندلا در 18 ژوئیه سال 1918 در خانواده ای روستایی در منطقه ترانسکی استان کیپ از اتحادیه آفریقا جنوبی متولد شد. پدرش گادلا ماندلا عضو شورای سلطنتی مردم تمبو بود، منصبی که از زمان تولد نلسون وارث آن بود و طبق قوانین قبیله تمبو، نلسون نیز باید این مقام را به ارث می برد. پدرش چهار همسر داشت که حاصل این چهار ازدواج چهار پسر و نه دختر بود. ماندلا فرزند سومین همسر گادلا ماندلا است.

 
نلسون ماندلا در دوران نوجوانی


در سن هفت سالگی تحصیلات دوران ابتدایی خود را زیر نظر یک معلم انگلیسی تبار مسیحی متدیست آغاز کرد. در همین مدرسه خانم معلم انگلیسی تبار ماندلا، نام "نلسون" را به یاد دریادار انگلیسی هوراسیو نلسون بر او گذارد.  ماندلا در سن نه سالگی پدرش را به علت بیماری سل از دست داد.

نلسون ماندلا تحصیلات عالی خود را در مقطع لیسانس دانشگاه فورت هار آغاز کرد اما به دلیل شرکت در اعتراضات دانشجویان از دانشگاه اخراج شد و نتوانست تحصیلات خود را به اتمام برساند.  سالها طول کشید تا وی توانست مدرک لیسانس خود را از دانشگاه آفریقای جنوبی دریافت کند؛ این جوان سیاه چهره نهایتاً در سال 1943 از دانشگاه فورت هار فارغ التحصیل شد.

زمانی که وی به محل تولدش بازگشت پادشاه از ماندلا خشمگین شد و گفت اگر وی به فورت هار بازنگردد باید مقدمات ازدواج خود و پسر عمویش جاستیس مهیا کند.  نلسون از روی ناراحتی به همراه جاستیس به ژوهانسبورگ فرار کرد و تا سال 1941 در آن ماند.
 


ماندلا در دوران جوانی


ماندلا در ژوهانسبورگ نگهبان معدن شد اما زمانی که کارفرما متوجه شد که وی از قلمرو نایب السلطنه گریخته او را اخراج کرد. به مدد رفاقت با فردی به نام والتر سیسلو به عنوان منشی در یک شرکت مشغول به کار شد. در حین کار تحصیلات خود را نیز به شکل مکاتبه ای با دانشگاه آفریقای جنوبی پی گرفت. به اعتراف خودش، او یک دانشجوی ضعیف بود که سرانجام در سال 1948 مجبور شد تا درسش را نیمه کاره رها کند. پس چندی دوباره تحصیلات خود را از طریق دانشگاه لندن پی گرفت که مجدداً نتوانست درسش را به تمام کند. سرانجام وی توانست در آخرین ماه های حبس خود در سال 1989 به صورت غیابی در جشن فارغ التحصیلی در کیپ تاون شرکت کند و با اتمام تحصیل خود، مدرک خود را دریافت کند.

ورود به عرصه مبارزه؛ ظهور رهبری انقلابی


آغاز فعالیت سیاسی ماندلا از زمانی است که وی به کنگره ملی آفریقا (ای.ان.سی)  ملحق می شود؛ در این برهه یعنی سال 1944 وی لیگ جوانان کنگره ملی آفریقا را تأسیس می کند. ویلیام مکس فیلمان وایتهد، سفیر فعلی جمهوری آفریقای جنوبی در تهران می گوید: «سازمان جوانان در آن زمان فکر می‌کرد که رویکرد رهبری قدیمی حزب کنگره ملی آفریقا در مبارزات محافظه‌کارانه بوده است. دولت هم تنها از منافع سفید‌پوستان حمایت می‌کرد. پس این احساس همگانی در شکل‌گیری مبارزه به شکلی که آقای ماندلا می‌خواست، به‌وجود آمد. همین احساس همگانی باعث پیروزی فلسفه ماندلا در آفریقای جنوبی شد.»

ماندلا در سال 1944 با دختر عموی "والتر سیسلو"، "اولین ماز" که یک پرستار بود ازدواج کرد. در نتیجه این ازدواج صاحب دو پسر و دو دختر شد.  با این وجود زندگی زناشویی او دیری نپایید و ماندلا در سال 1955 از همسرش جدا شد و سه سال بعد یعنی در سال 1958 ماز را طلاق داد. گرچه این ضربه بزرگی برای ماندلا بود تا جایی که سال‌های بعد نیز طمع این شکست را در کام خود احساس می کرد اما وی به فعالیت‌های سیاسی خود ادامه داد.

نلسون به طور جدی تر فعالیت‌های ضد نژادپرستانه خود را در لیگ جوانان کنگره ملی آفریقا دنبال کرد؛ در دهه 60 کمپینی در آفریقای جنوبی شکل گرفت به نام «سرپیچی از قوانین ناعادلانه» که ماندلا از سازمان دهندگان اصلی آن بود. جنبشی فراگیر علیه قوانین ناعادلانه منجر شد که احزاب مختلفی را مانند حزب کنگره ملی آفریقا، سازمان رنگین پوستان کنگره ناتال ایندین، کنگره ترنزوال ایندین، ‌اتحادیه اصناف، سازمان‌های جتماعی مدنی، کنگره سفید‌پوستان دموکرات را در خود داشت و با تدوین منشور آزادی که شامل خواسته‌های دموکراتیک حداقل بود به بیان خواسته‌هایی از قبیل متعلق بودن آفریقای جنوبی به همه، دسترسی به منابع طبیعی برای همه و صلح و امنیت برای همه پرداخت.

در نتیجه این اقدامات وی به همراه 19 نفر دیگر از اعضا به اتهام توقف قانون کمونیسم به 9 ماه کار در اردوگاه کار سخت و به مدت دو سال تعلیق از فعالیت سیاسی محکوم شدند.  

 


در این دو سال وی توانست تا مدرک دیپلم حقوق را افزون بر مدرک لیسانسش بگیرد. این دوره مقدمه ای شد تا ماندلا به همراه الیور تمبو، اولین شرکت حقوقی سیاه پوستان را در آفریقای جنوبی با نام "ماندلا و تمبو" تاسیس کند.  در این شرکت ماندلا و تمبو برای مقابله با آپارتاید، خدمات حقوقی به سیاهپوستانی ارائه می دادند که قادر نبودند تا از نمایندگی قانونی بهره ببرند.

در پایان سال 1952 برای به طور کامل مجوز فعالیت ماندلا لغو شد. در این دوره وی تنها می توانست به طور مخفیانه تصویب منشور آزادی مصوب 26 ژوئن 1955 کیپ تاون را نظاره گر باشد. اما این پایان محدودیت های ماندلا نبود و او در 5 دسامبر 1955 در جریان درگیری با پلیس دستگیر و در دادگاه به اتهام خیانت محاکمه شد؛ با وجود آنکه روند دادرسی او و دیگر متهمان نزدیک به 5 سال به طول انجامید، ولی در پایان وی تبرئه شد.


ماندلا در حال تمرین ورزش موردعلاقه‌اش، بوکس

سال 1960 پلیس دولت آپارتاید 69 نفر از افراد غیرمسلح را در جریان اعتراض به تصویب یک قانون، به قتل رساند. این اقدام موجب اعلام شرایط فوق العاده در کشور آفریقای جنوبی شد. به دنبال این وضعیت فعالیت کنگره ملی آفریقا و کنگره پان آفریکانیست ها نیز ممنوع شد. دولت آپارتاید کنگره ملی آفریقا را سازمانی تروریستی اعلام کرد که این موضع دولت آفریقای جنوبی از سوی برخی از دولتها همچون آمریکا و انگلیس به رسمیت شناخته شد (تنها در سال 2008 آمریکا ماندلا و کنگره ملی آفریقا را از لیست گروه های تروریستی خارج کرد).  ماندلا و دوستانش در وضعیت اضطراری دولت همچون هزاران نفر دیگر بازداشت شدند. همین دستگیری زمینه ازدواج دوباره ماندلا را فراهم آورد؛ در خلال روند محاکمه در دادگاه، وی با مددکار اجتماعی ای به نام وینی مدیکیزلا آشنا شد و با وی ازدواج کرد اما این زندگی نیز دوام نداشت چرا در سال 1996 به سرنوشت ازدواج اول ماندلا یعنی طلاق منجر شد.
 


ماندلا در کنار همسرش

پس از آنکه ماندلا و همکارانش در دادگاه موسوم به خیانت تبرئه شدند، فعالیت زیرزمینی خود را برای طراحی یک اعتصاب ملی در روزهای 29، 30 و 31 مارس آغاز کردند. در ماه ژوئن از وی خواسته شد تا رهبری مبارزات مسلحانه را نیز بر عهده گیرد و شاخه تحت عنوان "نیزه ملت" را تشکیل دهد. از این رو ماندلا در 11 ژانویه 1962 با نام مستعار مخفیانه از آفریقای جنوبی خارج شد. ماندلا به سراسر آفریقا سفر کرد و با رهبران آفریقایی ملاقات کرد؛ برای جلب حمایت از مبارزات مسلحانه عازم کشور انگلیس شد. او آموزش نظامی را در مراکش و اتیوپی فراگرفت و در جولای 1962 به کشورش بازگشت. در مسیر بازگشت به آفریقای جنوبی ماندلا در ایست بازرسی پلیس به دام افتاد.  برخی اسناد نشان می دهد که آژانس مرکزی امنیت آمریکا (سیا) به پلیس آفریقای جنوبی مکان ماندلا را اطلاع داده بود.  
 


پرچم نمادین کنگره ملی آفریقا؛ حزب مخالف نظام آپارتاید


دادگاه آفریقای جنوبی، ماندلا را به ترک غیرقانونی کشور و تحریک کارگران به اعتصاب متهم کرد. در یازده ژوئن 1964 نلسون ماندلا و هفت متهم دیگر از جمله دنیس گلدبرگ به حبس ابد محکوم شدند. نظام آپارتاید، گلدبرگ سفید پوست را به زندانی در پرتوریا فرستاد اما دیگران و از جمله ماندلا به جزیره روبن منتقل شدند. وی در این دوران مادر و پسر بزرگش را از دست داد، درحالی که به دلیل محکومیت حق شرکت در مراسم خاکسپاری این دو را نداشت. نلسون در سال 1982 به زندانی در کیپ تاون منتقل شد؛ سه سال بعد برای جراحی پروستات از زندان مرخص شد؛ وزیر دادگستری وقت کوبی کوتسی در بیمارستان به ملاقات او رفت اما ماندلا مجدد به زندان بازگردانده شد. در سال 1988 نیز به دلیل بیماری سل تحت درمان قرار گرفت و در دسامبر همان سال به خانه ای در نزدیکی زندان ویکتور ورستر منتقل شد. 

ورود به صحنه سیاست و غلتیدن در دام سازش

سال‌ها بعد ماندلا آغازگر مذاکرات میان دولت نژادپرست آفریقای جنوبی و کنگره ملی آفریقا بود. او 9 روز بعد از رفع محرومیت فعالیت کنگره ملی آفریقا در 11 فوریه 1990 از زندان آزاد شد؛ در این دوره دولت آپارتاید به ماندلا پیشنهاد کرد که در صورتی که از اقدامات خشونت آمیز دست بردارد آزاد خواهد شد که این درخواست مشروط مورد قبول ماندلا واقع نشد.

نلسون ماندلا در سال 1991 در جریان تلاش برای پایان دادن به حکومت اقلیت سفیدپوست، به عنوان رئیس کنگره ملی آفریقا انتخاب شد و جای دوست بیمارش الیور تمبو را گرفت. سه سال بعد وی به عنوان اولین رئیس جمهور غیرنژادپرست آفریقای جنوبی انتخاب شد.  دوران ریاست‌جمهوری ماندلا از مه 1994 آغاز شد و تا ژوئن 1999 ادامه یافت  و طی این مدت رهبری انتقال فرمانروایی از اقلیت سفیدپوست به اکثریت را برعهده داشت. در 80 سالگی خود با گراکا ماچل بیوه رئیس‌جمهور سابق موزامبیک، به عنوان سومین همسرش ازدواج کرد.

 


حضور ماندلا در صحنه سیاست با انتخاب وی به عنوان رئیس جمهور آفریقای جنوبی بر عملکرد این رهبر انقلابی تاثیر شگرفی گذاشت. همچنانکه تا پیش از به قدرت رسیدن ماندلا، کنگره ملی آفریقا و شخص ماندلا روابط نزدیکی با سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) داشته‌اند اما بعدها وی ضمن مواضع دوگانه و محافظه کارانه در قبال رژیم صهیونیستی، نسبت به قوم یهود همدردی نیز می‌کرد.


ماندلا در کنار شیمون پرز، نخست‌وزیر رژیم نژادپرست صهیونیستی



عزر وایزمن؛ نخست‌وزیر اسبق رژیم صهیونیستی در آغوش ماندلا

همچنین در جریان تلاش غرب برای تداوم روند سازش میان اعراب و رژیم صهیونیستی، وی در مقام حمایت از این رژیم نژادپرست چنین گفت: «اگر دولت‌های عربی، اسرائیل را در داخل مرزهای امن به رسمیت نشناسند، من نمی توانم خروج اسرائیل را تصور کنم.»  
 

ماندلا: اگر دولت‌های عربی، اسرائیل را در داخل مرزهای امن به رسمیت نشناسند
 من نمی‌توانم خروج اسرائیل را تصور کنم!

ماندلا از مواضع نخست وزیر سابق رژیم آپارتاید اسرائیل نیز حمایت کرد. وی در تأیید سخن "ایهود باراک" مبنی بر آنچه وی صلح کامل با سوریه می خواند گفت: «اسرائیل در ازای اراضی حق دارد تا از سوی اعراب به رسمیت شناخته شود!»

 
ماندلا در کنار رئیس جمهور اسبق آمریکا بیل کلینتون

تساهل و همزیستی زیاده از حد ماندلا در این دوران، دولت آمریکا و انگلیس را به طمع انداخت تا در جهت حفظ منافع خود از مواضع دموکراتیک ماندلا حمایت کنند. آمریکا و انگلیس که تا دهه 1990 از رژیم ضدبشری آفریقای جنوبی حمایت‌های اقتصادی، سیاسی و رسانه‌ای می‌کردند، به مرور تغییر جهت دادند و از ماندلا به عنوان طرفدار صلح و حقوق بشر استقبال کردند و در اعطای جوائز و نشان‌های مختلف به ماندلا، واقعا دست و دل‌بازی نشان دادند.


ماندلا در لباس فراماسونری شوالیه‌های مالتا که ملکه انگلیس از سران آن است

ماندلا علاوه بر دریافت جایزه نوبل، نشان لیاقت و نشان «سنت جان» را از ملکه «الیزابت دوم» و نشان «آزادی» را از «جرج بوش» پسر دریافت کرد. این تحسین ها و تمجیدها به خوبی حرکت ماندلا را در مسیر دلخواه غرب نشان می دهد: عدم چالش با رژیم صهیونیستی، تلاش برای پیگیری روند صلح اعراب و اسرائیل، همکاری با دولتهای انگلیس و آمریکا.

 
ماندلا در کنار جرج بوش برای دریافت نشان آزادی از وی


همین امر موجب شده تا دولت آمریکا با همراهی امپراتوری رسانه ای انگلیس، در تلاش برای محو چهره رهبران انقلابی حقیقی همچون حضرت امام خمینی(ره)، نمونه بدلی و جعلی شخصیت‌های سازشکاری چون ماندلا را به عنوان نماد آزادیخواهی و انقلابی گری معرفی نمایند.
 

دیدار دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس با ماندلا
 
تمجید اوباما، رئیس جمهور آمریکا از ماندلا با حضور در زندان محل حبس وی

تقدیر باراک اوباما و دیدار وی از خانواده ماندلا، دیدار نخست وزیر انگلیس، دیوید کامرون و وزیر امورخارجه آمریکا با ماندلا نشان می‌دهد که این دولت‌ها سعی دارند تا ماندلایی غیر انقلابی و سازشکار را اسطوره ملت‌های آزادی‌خواه نشان دهند.

در پایان باید به این نکته ظریف اشاره کرد که افکار عمومی و رسانه‌های داخلی باید مراقب باشند که هرچند مواضع ضدنژادپرستی و انقلابی نلسون ماندلا علیه رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی در دوران جوانی وی،‌ قابل تمجید و الگوبرداری برای انقلابیون است اما حمایت دولت‌های استکباری از او و چرخش موضع وی در دوران کهولت به سود بزرگترین رژیم آپارتاید و نژادپرست تاریخ و عضویتش در کلوپ‌های ماسونی، مایه سرافکندگی او در مقابل انقلابیون جهان در اواخر عمر شده بود و باید این بخش از مواضع وی را با مواضع انقلابی وی در دوران جوانی تفکیک کرد و با در نظر گرفتن یک کرونولوژی منطقی و هوشمندانه، به مواضع او نگریست.


92/9/14
1:24 عصر

فعال اصلاح طلب: آمریکا هیچگاه به دنبال سرنگونی نظام ما نبوده و ن

بدست عبدالله در دسته

جواد اطاعت با بیان اینکه متن موافقت نامه ایران با 1+5 را مطالعه کردم و بر خلاف اینکه برخی رسانه های گفته اند در توافق نامه حق غنی سازی تصریح شده بود گفت: دولت فعلی با رویکرد واقع بینانه ای توافقنامه را پذیرفته است و آمریکا هیچ وقت دنبال سرنگونی نظام نبوده و نیست.
فعال اصلاح طلب: آمریکا هیچ‌گاه به دنبال سرنگونی نظام ما نبوده و نیست!

به گزارش جهان به نقل از مهر، جواد اطاعت عضو شورای مرکزی حزب منحل شده مشارکت در همایش آینده سیاسی ایران که عصر امروز چهارشنبه برگزار شد خطاب به دانشجویان گفت: زمانی که همایش های سیاسی برگزار می کنید صرفا به بحثهای سیاسی نپردازید ما در مسائل بسیار زیادی مشکل داریم مثلا در حوزه محیط زیست مشکلاتی وجود دارد.

 
ویی با اشاره به روابط خارجی و نقش آن در حوزه کشورها گفت ما کشوری هستیم که در بین دو منطقه شرق و غرب قرار گرفته است کشورهای مثل ایران هیچ وقت مستعمره کامل یک کشور نشده اند.

 
وی با  بیان اینکه عده ای در بحث های هسته ای به گونه ای صحبت می کنند که انگار که گویی ما یک قطب قدرت هستیم گفت: الان نظام دو قطبی نیست اما عده ای به گونه ای صحبت می  کنند که انگار در موضع برابر هستیم ما در منطقه حساسی هستیم و نمی توانند اجازه بدهند ما در جایی که رگهای حیاتی آمریکا است هر طور که بخواهیم صحبت کنیم. البته تداوم وضعیت قبلی می توانست ما را به پرتگاه ببرد.

 
 اطاعت با تاکید بر اینکه امنیت ملی اولویت اصلی روابط خارجی است گفت: اولویت دوم گسترش فرهنگ و ایدئولوژی است توافق هسته ای نقطه مثبتی است و امیدوارم این توافق حکم عملی به خود بگیرد.

 
وی افزود: من متن موافقت نامه ایران با 1+5 را مطالعه کردم و بر خلاف اینکه برخی رسانه های گفته اند که ما حق غنی سازی نداریم اما در توافق نامه این حق تصریح شده بود و ما این حق را داریم.

 
اطاعت ادامه داد: دولت فعلی با رویکرد واقع بینانه ای توافقنامه را پذیرفته است و آمریکا هیچ وقت دنبال سرنگونی نظام نبوده و نیست.

 
وی با بیان اینکه ما باید نزاعمان واقع بینانه باشد نه آرمان گرایانه ادامه داد: سعی کنیم علمی صحبت کنیم اگر ملت آگاهی داشته باشیم دولت مردان ما نیز آگاه خواهند بود و این آگاهی کمک می کند کشور ایران از مخمصه های نجات پیدا کند.

 
وی ادامه داد: دولت روحانی می خواهد دولت قبلی را محکوم کند اما مهم این است که ما اکنون در چه وضعیتی روبرو هستیم.


92/9/12
8:52 عصر

وزارت خارجه متن توافقنامه را اشتباه ترجمه کرده است/ تیم مذاکره ک

بدست عبدالله در دسته

وزارت خارجه متن توافقنامه را اشتباه ترجمه کرده است/ تیم مذاکره کننده عجله کرد
 
حق غنی سازی مشروط شده و معلوم نیست به ما بدهند یا نه و در صورت لغو تحریم ها فقط تحریم های مربوط به هسته ای لغو می شود و تحریم های نفتی و بانکی همچنان پابرجاست.
وزارت خارجه متن توافقنامه را اشتباه ترجمه کرده است/ تیم مذاکره کننده عجله کرد

به گزارش جهان، یک کارشناس مسائل بین الملل گفت: وزارت خارجه متن توافقنامه ژنو را اشتباه ترجمه کرده است؛ یعنی ما حق غنی سازی را مشروط کرده ایم به موافقت طرف مقابل.

فواد ایزدی استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بین‌المللی در گفت‌وگو با دانا با اشاره به نقاط مثبت و منفی موافقت نامه ژنو اظهار داشت: توافقنامه ای که امضا شد دو مشکل اصلی دارد.

یک مشکل در صفحه آخر (صفحه 4) پاراگراف چهارم عناصر گام نهایی است که در آن آمده این توافق نامه باید متضمن یک برنامه غنی سازی باشد که توسط طرفین تعریف شود ، یعنی اینکه هر کدام از طرفین تعریف خاص خود را دارند. حال که ایران این توافقنامه را امضا کرده آیا ما حق غنی سازی راداریم یا نه؟ جواب خیر است. یعنی ما حق غنی سازی را مشروط کرده ایم به موافقت طرف مقابل . یعنی اگر تا دیروز میگفتیم غنی سازی حق مسلم ماست ولی امروز باید بگوییم که اگر طرف غربی موافق باشد غنی سازی حق مسلم ماست.

وی ادامه داد: در ادامه توافقنامه آمده که غنی سازی باید منطبق با نیازهای عملی باشد یعنی اگر طرف غربی تشخیص دهد که نیاز شما این نیست، ایران حق غنی سازی ندارد. ما حق غنی سازی را مشروط کردیم به نظر موافق طرف مقابلمان. وقتی فلان مسئول می آید ومی گوید ما حق غنی سازی را نگه می داریم واین خط قرمز ماست، این حق نیاز به توافق طرف مقابل دارد وگرنه ما اجازه حق غنی سازی نخواهیم داشت. البته دو نوع غنی سازی داریم: صنعتی و غیرصنعتی و غنی سازی صنعتی است که برای کشور قدرت می آورد . چند سال است که آمریکا می گوید که ایران یک نیروگاه دارد و سوخت آن هم روسیه می دهد پس دیگر چه نیازی به غنی سازی دارد؟ و این نکته رادر توافقنامه مکتوب کردند و ما هم آن را امضا کردیم..

این کارشناس حوزه مسایل آمریکا درباره دو مشکل اصلی که در توافقنامه وجود دارد اظهار داشت: یکی این است که حق غنی سازی مشروط شده و مشکل دوم این است که این همه توافق کردیم که تحریم ها برداشته شود ولی آیا واقعا تمامی تحریم ها برداشته می شود؟ جواب خیر است. تحریم های اصلی تحریمهای بانکی و نفتی هستند و آن چیزی که در توافق نامه آمده این است که این تحریم ها برداشته نمی شود چون هر کجا که صحبت از لغو تحریم می شود از تحریم های مربوط به هسته ای صحبت می شود و تحریم های بانکی و نفتی مربوط به تحریم های هسته ای نمی شود . به غیر از موضوع هسته ای موضوع حقوق بشر و حمایت از تروریسم هم مطرح است و اگر تحریم های مربوط به هسته‌ای حل شود باز طرف آمریکایی دو موضوع دیگر را پیش می کشد..

وی افزود:در سوم اکتبر 2013 خانم وندی شرمن به کمیسیون روابط خارجی سنای آمریکا می رود و یکی از سناتور ها از ایشان می پرسد که اگر مذاکره کنیم و برنامه هسته ای ایران را متوقف کنیم ولی قانون تحریم این را می گوید ایران نه تنها باید برنامه هسته ای را متوقف کند بلکه باید حمایت از تروریسم راهم کنار بگذارد و به طرف ایران گفتید که اگر برنامه هسته ای را هم کنار بگذارد هنوز بحث تروریسم و حقوق بشر باقی مانده است و تحریم ها را قانون است و دولت آمریکا نمی تواند بردارد و باید به تصویب کنگره برسد. خانم شرمن اینطور جواب می دهد که با ایرانیان خیلی شفاف بودیم و به آنها گفتیم که موضوع مذاکرات ما درباره برنامه هسته ای و لغو تحریم های مربوط به برنامه های هسته ای است و تحریم هایی مربوط به حقوق بشر و حمایت از تروریسم همچنان روی میز قرار دارد.



ایزدی درباره اظهارات مقامات آمریکای مبنی بر گرفتن حق غنی سازی ایران با توجه به متن توافق نامه گفت: طرف غربی بحث غنی سازی هسته ای را به توافق خودشان مشروط کرده اند و زمانی که می خواهند بهای آن را بپردازند می گویند که تحریم های اصلی همچنان وجود دارد. اینکه جان کری می گوید توافقنامه ژنو حق غنی سازی را به ایران نمی دهد و بدنه اصلی تحریم ها باقی مانده است درست می گوید و وزارت خارجه متن توافقنامه را اشتباه ترجمه کرده و اینطور ترجمه کرده که به طور همه جانبه تمام تحریم های هسته ای شورای امنیت و تحریم های چندجانبه و تحریم های ملی را برداشته است در صورتی که اصل متن می گوید که تحریم های مربوط به هسته ای فقط لغو می شود. بنابر این حق غنی سازی مشروط شده و معلوم نیست به ما بدهند یا نه و در صورت لغو تحریم ها فقط تحریم های مربوط به هسته ای لغو می شود و تحریم های نفتی و بانکی همچنان پابرجاست.

وی افزود:به نظر می رسد کاری که آمریکایی ها دارند انجام می دهند این است که قیمت گذاری می کنند و اینطور می گویند که مثلاً حق غنی سازی را به موافقت ما مشروط کرده اید وقیمت آن هشت میلیارد دلار است و اگر می خواهید مثلاً فلان تحریم هم برداشته شود دست از حمایت حزب الله لبنان بردارید و مثلاً قیمت ان سه میلیارد دلار است وهر چیزی قیمتی دارد و جالب است که این هم پول خودمان است که به ما می دهند. در بحث حقوق بشر هم مثلا فلان کاندیدا را رد صلاحیت نکنید و دو میلیارد دلار می دهیم و برای هر چیزی قیمتی می گذارند.

این استاد دانشگاه درباره مشکل صهیونیست ها با توافق ایران با گروه 5+1تصریح کرد: آقای کالنز کال که در دوره اول ریاست جمهوری اوباما در وزارت دفاع مسئول حوزه خاورمیانه بود اینطور می گوید که ما دو جدول زمانی داریم که یک جدول زمانی تحریم ها علیه ایران است و معلوم نیست کی جواب دهد و این تحریم ها 34 سال است که وضع می شود، جدول زمانی دیگر پیشرفت برنامه هسته ای ایران است که ما را نگران کرده و بایدکاری کنیم که پیشرفت برنامه هسته ای ایران متوقف شود و با این توافقنامه نگرانی آنها از بین رفت.

وی ادامه داد:لابی اسراییل می گوید که امریکا باید همان افزایش تحریم ها را انجام دهد چرا که نگرانند که اگر آمریکا با ایران مذاکره ای کنند که حتی مذاکره به نفع آمریکا باشد ولی اینکه وارد مذاکره با ایران می شوید و کشورهایی هم که خیلی طر فدار تحریم ایران نیستند باعث شوند این تحریم ها کم اثر شوند.

فواد ایزدی با اشاره به صحبت های ظریف مبنی بر اینکه تحریم های ایران کاغذ پاره ای بیش نیست گفت: در توافقنامه جدید اینکه آمده تحریم های جدید وضع نمی شود خوب است اما بهایی که ما دادیم و هدفی که میخواهیم بگیریم با هم توازن ندارد و غنی سازی را مشروط کردیم اما تحریم ها سر جای خود قرار دارد و وارد بده بستانی در حوزه پول های خودمان شده ایم.اینکه آقای ظریف می گوید تحریم های آمریکا کاغذ پاره است را واقعاً نمی توانم توجیه کنم؟ شاید می داند که تحریم های آمریکا را نمی تواند لغو کند.

تحریم مشکل برای ما ایجاد کرده یکی تحریم های مربوط به مباحث انرژی که سال 1996 تصویب شد و در سال 2012 هم افزایش پیدا کرد. و تحریم های نفتی و بانکی مربوط به تحریم های کنگره آمریکا است نه شورای امنیت سازمان ملل متحد. بنده حتی بحث لغو تحریم ها را که فقط تحریم های مربوط به برنامه هسته ای قرار است لغو شود را به برخی افراد مربوط به وزارت خارجه گفتم و تاکید کردم که تحریم های اصلی بانکی و نفتی سر جای خود قرار دارد اما نمی دانستند. حتی برخی مقامات کاخ سفید گفته اند که نگران پولی که به ایران می دهیم نباشید چرا که به اندازه پولی که به آنها می دهیم چهار برابر ضرر می رسانیم مثلا در شش ماه سی میلیارد ضرر میکند و ما هشت میلیارد به آنها می دهیم.

دردی که در کشور وجود دارد در دو حوزه نفتی و بانکی وجود دارد و این توافقنامه این درد را درمان نمی کند. اگر شما حق هسته ای را به ما می دهید پس تحریم ها را باید به معنای واقعی لغو کنید که در عمل این اتفاق نمی افتند.

این کارشناس مسائل بین الملل درپایان برای ادامه روند کاردربحث توافقات هسته ای گفت: فکر می‌کنم مجلس و نخبگان اولاً بفهمند چه اتفاقی افتاده است ثانیاً طرف مقابل هم به ما نیاز دارد. طرف‌های ایرانی عجله کردند. مهم این است که ما چی دادیم و چی گرفتیم. حتی یک مسئولی می‌گفت که تحریم ها برداشته شد و قیمت خودرو باید کاهش پیدا کند در صورتی که در حوزه تحریم بحث موقت است و سقف دارد و باید مقدار معینی پول جابجا کرد.مسئولین عجله کردند و باید به طرف غربی می گفتند که شما تحریم ها را به خاطر برنامه هسته ای ما وضع کردید و ما الان برنامه هسته ای را در اختیار شما گذاشتیم و تحریم ها را لغو کنید و این منطقی بود. انتخاب های دیگری هم ایران دارد. غربی ها از سرعت پیشرفت برنامه هسته ای ترس دارند و ما می توانستیم سرعت این پیشرفت را بیشتر کنیم تا طرف مقابل با ما کنار بیاید.

وی افزود:ما با لیبی و کره شمالی از نظر استراتژیک و موقعیت منطقه ای فرق داریم و مقایسه لیبی و کره شمالی با ایران درست نیست و باید از طرف مقابل بیشتر امتیاز گرفته می شد و نباید عجله می کردند و نیازی نبود که ترکمنچایی هسته ای درست کنیم. در آخر باید به این برسیم که ما غنی سازی را در اختیار طرف مقابل قرار دهیم و آن هم فقط تحریم های مربوط به هسته ای را لغو کنند والباقی تحریم ها سر جای خود قرار دارد. هزینه جنگ با ایران بسیار بالاست و حتی دولت اوباما وارد جنگ با سوریه نشد چطور امروز آقای ظریف می گوید که به این توافق نامه از آتش افروزی در منطقه جلوگیری کرده است؟


<   <<   6   7      >