مرجع کد و ابزار وب

ابزار ساخت کد پاپ آپ نیو تب

تیر 92 - ان شـــــــــــــــــــــــــــــاء الله
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

92/4/30
3:21 صبح

دختری که خشم صهیونیست‏ها را برانگیخت

بدست عبدالله در دسته

به گزارش جهان به نقل از ابنا ، اخیرا انتخابات هیأت مدیره دانشگاه کالیفرنیا برگزار شد که برای نخستین بار یک دختر مسلمان با اکثریت آرا موفق به عضویت در هیأت مدیره شد.

«سعدیه سیف الدین» 21 ساله با کسب 25 رأی موافق توانست عضو هیأت مدیره این دانشگاه شود که با عصبانیت شدید اعضای یهودی دانشگاه روبرو شد.
 


براساس این گزارش، دانشگاه کالیفرنیا با دارا بودن 222 هزار دانشجو با شرکت های رژیم صهیونیستی ارتباط دارد که به گفته مسئولان آن انتخاب یک دختر مسلمان ناقض قوانین این رژیم است!
 


اعضای یهودی این دانشگاه با اعلام مخالفت خود، با تاکید بر اینکه این انتخاب حقوق بشر اسرائیل در منطقه را نقض می کند اعلام کردند امکان محرومیت مالی این دانشگاه از سوی شرکت های اسرائیلی وجود دارد.

هچنین کمیته‌ای صهیونیستی موسوم به "سیمون ویزنتال" که از سال 1913 در آمریکا تاسیس شده است، با انتقاد شدید این انتخاب نسبت به عواقب آن ابراز نگرانی کرده است.
 


این کمیته که هدف اصلی آن زنده نگه داشتن هولوکاست در یاد مردم آمریکاست، نسبت به عواقب این انتخاب هشدار داد.

هیأت مدیره دانشگاه کالیفرنیا 26 عضو دارد و سعدیه سیف الدین به مدت یک سال به عضویت این هیأت درآمده است.

سعدیه در سخنان کوتاهی ضمن ابراز خوشحالی از این انتخاب اظهار کرد: تلاش خواهد کرد در آینده تحول بزرگی در سیستم آموزشی دانشگاه ایجاد کرده تا افراد بیشتری از اقوام مختلف برای تحصیل جذب دانشگاه شوند.


92/4/20
4:23 عصر

چه کسی واقعا درد فقر را حس کرده است؟ -2

بدست عبدالله در دسته

http://pasdaran.persianblog.ir/post/1423/

 

می خواهیم نمودارها را با تفکیک شهرستان و ریزتر ببینیم. همچنان داده ها را بهنجار (نرمالایز) بررسی می کنیم : 

نمودار نرمالایز آرای آقای روحانی با تفکیک شهرستان :

تصویری که در تفکیک استانی دیده می شد، در تفکیک شهرستانی بهنجار نیز تکرار شد. این تصاویر بسیار بزرگ هستند. آنها را جدا و بزرگ ببینید تا بهتر مطلب را بدست آورید. در تفکیک شهرستانی مشخص است که بین مناطقی که آقای روحانی بیشترین سهم درصد رای را در آنجا دارند و نقشه مناطق محروم اقتصادی فاصله ی جدی وجود دارد. روشن است که علت "کلیدی" رای آوری روحانی مسئله ی اقتصادی نیست. برخی از محرومترین مناطق کشور کمترین رای خود را به روحانی داده اند. منطقه ی دیگری که کمترین رای را به روحانی داده است، محل سکونت هم قومی های آقای رضایی هستند. شهرستانهایی که سهم درصد بالایی از رای خود را به آقای روحانی اختصاص داده اند،‌ در سراسر کشور رابطه های منطقی قابل درکی با هم دارند که مربوط به حوزه ی اقتصادی نیست. منهای این شهرستانهای برجسته، می توان دید که آقای روحانی از توزیع منطقی و تقریبا نزدیک به هم رای در سایر نقاط کشور برخوردار است...

نمودار نرمالایز آرای آقای قالیباف با تفکیک شهرستان :

تصویر مناطق همشهری آقای قالیباف در رای دادن به ایشان خیلی واضح نیست. به طور کلی ، هم استانی ها بیشترین رای ها را داده اند. اما هنگامی که نمودار در مدل شهرستانی است، چند شهرستان که بیشترین سهم درصد را به ایشان اختصاص داده اند دیده می شود.

بیشترین سهم درصد آقای قالیباف مربوط به شهرستان رودبارجنوب است که یکی از مناطق محروم کشور است. مردم این شهرستان بیش از 53 درصد آرای خود را به ایشان اختصاص داده اند. اما شهرستانهای مجاور که در محرومیت دست کمی از این شهرستان ندارند چنین رایی را به ایشان نداده اند. همچنین این تصویر ، فقط در شهرستان دالاهو تکرار شده و در سایر مناطق محروم کشور نیز فاقد سابقه ی تکرار است. شهرستانهای تهران نیز بالاترین سهم درصدهای خود را به قالیباف اختصاص نداده اند. بنابراین بنظط نمی رسد رویکردهای اصلی تبلیغاتی قالیباف علت اصلی توجه مردم این شهرستان باشد. من از علت اصلی بی خبرم و اگر دوستان این شهرستان چیزی می دانند من را هم مطلع کنند.

نمودار نرمالایز آرای آقای رضایی با تفکیک شهرستان :

ببینیم کسی که بیشترین سیاه نمایی اقتصادی را کرده است، جز در شهرستان دلگان در محرومترین نقاط کشور ،‌مورد توجه خاصی قرار گرفته یا اینکه بازهم بیشتر رای همشهریهای خود را بدست آورده تا چیز دیگر؟

مناطقی که به آقای رضایی رای زیادی از آرای خود را اختصاص داده اند ، خیلی هم استان هم بنظر نمی رسند. بلکه بیشتر بنظر اقوامی که به قوم آقای رضایی نزدیکند بیشترین رای خود را به وی داده اند.

در دلگان ، یکی از مناطق بسیار محروم کشور، آقای رضایی نزدیک 29 درصد رای را به خود اختصاص داده . اما این فقط مربوط به این شهرستان است و این رویکرد در سایر شهرستانهای مجاور سابقه ی تکرار ندارد. ماجرای شهرستان دلگان در آرای آقای رضایی، هم از نظر مکانی و هم از نظر علت، بسیار به ماجرای رای های آقای قالیباف در ردوبار جنوب در همان حوالی شبیه است... باید دید این دو کاندید در سفر استانی خود به این دو نقطه ی نزدیک به هم چه کرده اند.

نمودار نرمالایز آرای آقای جلیلی با تفکیک شهرستان :

یک شباهت به نمودار آقای روحانی در نمودار آقای جلیلی مشاهده می شود و آن اینکه به جز مناطقی که آقای جلیلی در آنها سهم درصد بالایی را به خود اختصاص داده ?‌توزیع سهم درصد رای وی در کشور تقریبا یک دست است. مشخص است که در مورد این دو نفر، رای دهندگان توجه گفتمانی داشته اند.

بیشترین رای آقای جلیلی در محرومترین منطقه ی کشور یعنی شهرستان قلعه گنج و شهرستان بشاگرد است. یعنی آقای جلیلی در شهرستان قلعه گنج نزدیک به 49 درصد و در شهرستان بشاگرد نیز بیش از 43 درصد آراء‌ صحیح مردم را به خود اختصاص داده است. سهم درصد رای آقای جلیلی در شهرستان نهبندان و سربیشه از خراسان جنوبی که آنها نیز از مناطق بسیار محروم کشور هستند،‌ متمایز از سایر نقاط است.

یک نکته ، در آرای آقای جلیلی و آقای روحانی ، کاملا عکس یکدیگر است. البته این نکته با دقت فراوان مشاهده می شود و آن هم اینکه میزان رای آقای جلیلی در شهرستان زاهدان و زابل در استان سیستان و بلوچستان ، بیش از آراء ایشان در سایر نقاط این استان است. همانطور که مشاهده می شود این رابطه برای آقای روحانی معکوس است. علت قابل فهم است...

جمع بندی :

بنظر من جمع بندی بسیار ساده است...

منهای رای عمومی گفتمانی که آقای جلیلی و آقای روحانی دارند، آقایان رضایی و قالیباف بیشتر از همشهری ها رای گرفته اند تا از دیگران.

به راستی محرومترین نقاط کشور در استانهای خراسان جنوبی، ‌کرمان و هرمزگان، به آقای جلیلی رای داده اند. در حالیکه تندترین شعارهای اقتصادی تخریبی توسط آقایان روحانی، رضایی و قالیباف داده شد که به مراتب کمترین سهم درصد رای را این مناطق به آقای روحانی داده اند.

درس مهمی از میان این آمارها می شود استخراج کرد... ما اکثر العبر و اقل الاعتبار...


92/4/18
2:12 عصر

ماجرای جالب مسلمان شدن یک منکر خدا

بدست عبدالله در دسته

 کم‌تر از 6 ماه پیش بود که «روبن» استرالیایی در اولین روز ماه رمضان 1433 شهادتین را بر زبان جاری کرد و مسلمان شد.

 

 

روبن تازه مسلمان

ماجرای اسلام آوردن من، از زمانی که سال اول دانشگاه مشغول به تحصیل بودم، آغاز شد. در آن سال مشکلات بسیاری برای من اتفاق افتاد. والدینم از هم جدا شدند و از لحاظ روحی تحت فشار بودم. اتفاقات تلخ آن سال باعث به وجود آمدن چراهای بسیاری در ذهن من شد. یکی از اساسی‌ترین چراها این بود که چرا به دنیا آمده‌ام؟ هدفم از زندگی چیست؟ والدینم مرا یک ملحد بار آورده بودند، از زمان کودکی به من گفته بودند که خدا و قیامت وجود ندارند، پس از مرگ زندگی دیگری وجود ندارد، اما با این حال همیشه در وجودم احساس خلأ می‌کردم و در پی جست‌وجوی حقیقت بودم.

اولین کاری که کردم تحقیق در مورد دین میسحیت بود. جنبه‌های مختلف مسیحیت از جمله مسائلی در مورد غسل تمعید، کشیش‌ها، مذهب کاتولیک و اصول کلی اعتقادات مسیحیت را مورد بررسی قرار دادم و هر زمان که برای پرسیدن سؤالاتم به کلیسا مراجعه می‌کردم، کشیش‌ها بدون اینکه برای جواب سؤالات من به کتاب انجیل مراجعه کنند، تفسیر شخصی خود را به جای پاسخ به من ارائه می‌دادند. هر کشیش تفسیر متفاوتی در مورد سؤال من داشت.

تقریبا از این جست‌وجوها و تحقیقات ناامید شده بودم تا اینکه یک روز یکی از دوستان مسیحی‌ام از من پرسید که تا به حال در باره کدام ادیان تحقیق کرده‌ام، من در پاسخ به او گفتم که در مورد ادیان مسیحیت، یهودیت، بودیسم، و هندوئیسم تحقیق کرده‌ام، اما هیچ کدام از این ادیان آن دینی نبودند که من به دنبالش می‌گشتم. او گفت در مورد اسلام چطور؟ من از حرفی که زد تعجب کردم و گفتم اسلام؟ نه من هرگز در مورد اسلام تحقیق نخواهم کرد، چون که مسلمانان تروریست و دیوانه هستند.

روز بعد از این گفت‌وگو کنجکاو شدم تا در مورد دین اسلام هم تحقیق کنم، به همین منظور وارد یکی از مساجد شهر شدم، شخصی را در حال نماز خواندن دیدم، بدون اینکه کفش‌هایم را از پایم در بیاورم به داخل رفتم و مقابل او که در حال سجده بود ایستادم، با اینکه چیزی از حالات و حرکات او متوجه نمی‌شدم اما به دقت مشغول تماشای او شده بودم، تا اینکه روحانی مسجد به سمت من آمد. باید اقرار کنم که آن زمان به دلیل دید بسیار منفی که درباره اسلام و مسلمانان داشتم، تصور می کردم که امروز آخرین روز زندگی من است اما تمامی این تصورات زمانی که « ابو حمزه» روحانی مسجد با خوشرویی به استقبالم آمد رنگ باخت.

ابو حمزه مرا به داخل دفتر خود دعوت کرد. در آنجا سؤالات خود را در باره خداوند و دین اسلام می‌پرسیدم و او برخلاف کشیش‌ها جواب سؤالاتم را توسط قرآن می‌داد. هنگام خواندن قرآن تصور می کردم که کسی در حال راهنمایی و نشان دادن راه راست به من است. علاقه‌مند شدم تا بیشتر درباره قرآن و محتویات آن بدانم و برای همین منظور یک جلد قرآن از ابوحمزه قرض گرفتم.

آن شب، شب آرامی بود؛ من مشغول خواندن قرآن بودم. ناگاه خواندن قرآن را متوقف کردم و به خدا گفتم، خدایا من در آستانه مسلمان شدن هستم و به کتاب قرآنت ایمان آورده‌ام، اما برای دل گرمی و بیشتر شدن اعتقادم از تو یک نشانه می‌خواهم، سپس چشمانم را بستم و منتظر نشانه از سمت او شدم اما اتفاقی نیفتاد، گفتم خدایا تنها یک نشانه کوچک و دوباره چشمایم را بستم اما باز هم اتفاقی نیفتاد. سپس به صورت اتفاقی قرآن را باز کردم که به آیه‌ای به این مضمون برخوردم «ای کسانی که به دنبال نشانه‌اید، آیا ما قبلا به اندازه کافی به شما نشانه نداده‌ایم؟ به اطرافتان بنگرید، به ستارگان بنگرید، به خورشید بنگرید، به دریاها بنگرید، این‌ها نشانه‌هایی است برای اهل ایمان.»

صبح روز بعد که مصادف با روز اول ماه رمضان بود، به مسجد نزد ابوحمزه رفتم و شهادتین را گفتم. سپس برادران مسلمان حاضر در مسجد تکبیرگویان به استقبالم آمدند و تشرفم به دین اسلام را تبریک گفتند.

 منبع : فارس


   1   2   3   4   5      >