مرجع کد و ابزار وب

ابزار ساخت کد پاپ آپ نیو تب

عبدالله - ان شـــــــــــــــــــــــــــــاء الله

91/2/20
1:19 عصر

\وطندوستی\و\پذیرششکست\؛ درسی که موسوی باید از سارکوزی میآموخت!

بدست عبدالله در دسته "وطن‌دوستی"و"پذیرش‌شکست"؛ درسی که موسوی باید از سارکوزی می‌آموخت

لینک مستقیم این مطلب در رجانیوز
http://www.rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=125642
در حاشیه پذیرش شکست از سوی سارکوزی +فیلم سخنان سارکوزی و موسوی
"وطن‌دوستی"و"پذیرش‌شکست"؛ درسی که موسوی باید از سارکوزی می‌آموخت!

 امیرحسین ثابتی: "به اولاند باید احترام گذاشت. به وی زنگ زدم و تبریک گفتم؛ رئیس زمانی رئیس است که شکست را به عهده بگیرد. مسئولیت شکست را بر عهده می‌گیرم و از این به بعد من یکی از شما خواهم بود. می خواهم به فرانسوی‌ها بگویم از هر زمان دیگری به فرانسه علاقمند هستم. زندگی از شکست‌ها و پیروزی‌ها تشکیل شده است و موفق نشدم ارزش‌های مورد اعتقادم را پیروز کنم" اینها جملاتی است که نیکلا سارکوزی رییس جمهور فرانسه پس از شکست در برابر رقیب خود، اولاند بر زبان آورد. 

به گزارش رجانیوز، در حالی که نیکلا سارکوزی با اختلاف کمتر از تنها 3 در صد از آرا، رقابت را به فرانسوا اولاند رییس جمهور جدید فرانسه واگذار کرد در اقدامی تحسین برانگیز و البته قابل انتظار نتیجه نهایی این رقابت نزدیک را پذیرفت و با تبریک به وی مسئولیت شکست در انتخابات را بر عهده خود دانست.
 
 
(سخنان سارکوزی پس از شکست در انتخابات)
 
این در حالی است که در انتخابات ریاست جمهوری سال 2000 امریکا نیز که الگور با اختلاف کمتر از یک درصد آرا، رقابت را به جرج بوش واگذار کرد، وی که به نتایج انتخابات بشدت معترض بود به دیوان عالی امریکا شکایت کرد ولی پس از اعلام نظر دیوان عالی امریکا،‌ تسلیم نظر نهایی مراجع قانونی نظام سیاسی امریکا شد و حتی پیروزی در انتخابات را به جرج بوش تبریک گفت،‌الگور برای این اقدام خود دلایل جالبی داشت. او در بیانیه ای که به همین مناسب منتشر نمود اعلام کرد:
 
"من با جورج دبلیو بوش صحبت کردم و به وی به مناسبت برگزیده شدن به عنوان چهل و سومین رئیس جمهور ایالات متحده تبریک گفتم ...  من به وی گفتم که در اسرع وقت همدیگر را ملاقات کنیم، تا جدایی های حاصل از این مبارزه انتخاباتی را که پشت سر گذاشتیم،  التیام بخشیم. حدود یک قرن و نیم پیش، سناتور استیون داگلاس به آبراهام لینکن که او را در انتخابات ریاست جمهوری شکست داده بود گفت عشق به حزب باید در مقابل وطن پرستی سرفرود آورد. من با شما هستم آقای رئیس جمهور، و خداوند شما را مورد برکت قرار دهد. با حفظ همان روحیه، من به رئیس جمهور منتخب بوش می گویم آنچه که از کینه ی ناشی از تعلقات حزبی باقی مانده الان بایستی کنار گذاشته شود، و خداوند تصدی سرپرستی کشور توسط وی را مورد برکت قرار دهد."
 
وی در بخش دیگری از این بیانیه تصریح کرد:
 
"اکنون که دیوانعالی آمریکا صحبت کرده است، بگذارید هیچ گونه شکّی نباشد، در حالی که من قویا با نظر دیوانعالی مخالفم، ولی آن را می پذیرم."
 
الگور با احترام کامل به رقیب خود گفت:
 
"برخی گفته اند که ماهیت غیر عادی این انتخابات ممکن است رئیس جمهور بعدی را در اداره دولت دچار مشکل کند. من این سخن را باور ندارم.  رئیس جمهور بوش، وارث ملتی است که شهروندانش آماده اند تا به او در انجام وظایف بزرگش یاری رسانند. من شخصا در خدمت وی خواهم بود. من از همه ی آمریکاییها، خصوصا از همه ی کسانی که با ما بودند، می خواهم تا پشت سر رئیس جمهور بعدیمان متحد شوند. در حالی که زمان کافی برای بحث در مورد اختلافات جاریمان خواهد بود، اکنون زمان آن است که بدانیم آنچه ما را متحد می کند بزرگتر است از آنچه ما را جدا می کند. در حالی که ما هنوز به باورهای متضادمان از هم پایبندیم، ولی وظیفه ای داریم بالاتر از وظیفه ای که نسبت به حزب داریم. اینجا آمریکاست و ما کشور را قبل از حزب در نظر می گیریم. ما با هم پشت سر رئیس جمهور جدیدمان می ایستیم."
 
رفتار سارکوزی و الگور در مواجهه با شکست و پذیرش آن در شرایطی که اختلاف آرائ در حد چند درصد بود،‌ناشی از ترجیح منافع ملی فرانسه و امریکا به منافع حزبی و گروهی سارکوزی و الگور بود. امری که متاسفانه رعایت نکردن آن در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 کشور را قریب به 8 ماه کشور را دستخوش ناآرامی ها و حواشی متعددی کرد تا پیگیری ادعای تقلب و پیروزی موسوی بجای پذیرش شکست و واگذاری عرصه به رقیب،‌ خسارت های جبران ناپذیری را برای ایران در عرصه داخلی و بین المللی به دنبال داشته باشد.
 
موسوی که پس از 20 سال سکوت و انزوا در عرصه سیاسی کشور، به رقابت با محمود احمدی نژاد روی آورده بود و به گواه تمامی نظرسنجی های معتبر داخلی و خارجی نیز شانسی برای پیروزی در انتخابات نداشت، در شب 22 خرداد 88 و در حالی که هنوز نتایج رسمی انتخابات اعلام نشده بود، به ناگاه در جمع خبرنگاران حاضر شد و اعلام کرد:
 
 

(سخنان موسوی پس از شکست در انتخابات)

 

"برابر اطلاعاتی که از ستادهایمان در سطح کشور داریم، برنده قطعی با نسبت آرای بسیار زیاد اینجانب هستم ... ما از وزارت کشور و دولتی که ادعای مردمی بودن دارد می خواهیم که حافظ حقوق ملت باشد به هر حال بنده خود را پیروز قطعی این میدان می دانم و منتظر شمارش آرا به طور دقیق هستم."
 
اما این تنها آغاز ماجرا بود و در حالی که در روز 23 خرداد وزارت کشور آمار نهایی انتخابات و پیروزی فاصله دار محمود احمدی نژاد نسبت به دیگر رقبا را اعلام کرد، موسوی در بیانیه ای ضمن پافشاری بر مواضع خود و نادیده گرفتن فاصله 11 میلیونی خود با احمدی نژاد اعلام کرد:
 
"اینجانب ضمن اعتراض شدید به روند موجود و تخلفات آشکار و فراوان روز انتخابات هشدار می دهم که تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نخواهم شد ... خائنین به آرای مردم ابایی از آن ندارند که این خانه پارسایان به آتش کشیده شود."
 
 
 در این بین مهدی کروبی نیز ساکت ننشست و در حالی که تعداد آرای وی از مجموع آرای باطله نیز کمتر بود و بیش از 24 میلیون فاصله میان آرای وی و رییس جمهور منتخب ملت بود، در بیانیه ای اعلام داشت:
 
"من به پیشگاه ملت شکایت می برم و دستان همه رای دهندگان به خصوص دانشجویان،‌ روشنفکران،‌ زنان، محرومین و افراد مورد تبعیض اعم از دگر اندیشان،‌ اقلیت های حقوقی و مذهبی ،‌دراویش ،‌اهل حق را می بوسم و حتما در مقابل این مهندسی و تنظیم ناشیانه رای ملت سکوت نخواهم کرد و به عنوان فردی مستقل در چارچوب فکری و سیاسی خاص خود و بر اساس مواضع و بیانیه هایی که منتشر کرده ام در صحنه خواهم ماند."
 
کروبی در آخرین جمله این بیانیه نوشت: "این تازه اول داستان است."
 
از سوی دیگر جدای از بیانیه های مکرر احزاب مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب، اعتماد ملی و مجمع روحانیون مبارز که بر طبل تقلب در انتخابات می کوفتند، اظهارات زهرا رهنورد همسر میرحسین موسوی در گفتگو با بی بی سی فارسی، رسانه دولتی انگلیس، جالب توجه بود، آنجا که وی در بیان علت تقلب در انتخابات اظهار داشت:
 
"نتیجه آرا دقیقا عکس آن چیزی است که واقعیت دارد، یعنی دقیقا نسبت آرای موسوی به احمدی نژاد 4 به 1 بوده است. یک نقاطی هستند که خودشان نشان دهنده نادرست بودن میزان آراست. مثلا ترک زبانها و مردم آذرباییجان فرزند خودشان را رها نمی کنند تا به فرد دیگری رای بدهند یا خود بنده که بارها گفتم من لر هستم و آقای موسوی هم گفته داماد لرستان است، لرها داماد خودشان را رها نمی کنند و به احمدی نژاد رای بدهند. این دو مورد برای ما ملاک است که باقی موارد هم همینطور است."
 
روزها گذشت و کشور در داغ ادعای دروغین تقلب در انتخابات سوخت. حتی زمانی که رهبر انقلاب در نماز جمعه تاریخی 29 خرداد اعلام کردند هر کس اعتراض دارد، از مجاری قانونی حرف خود پیگیری کند، باز هم موسوی و کروبی بر پیگیری خواسته های خود از طریق غیرقانونی تاکید کرده و با فراخوان  برای حضور هوادارانشان در خیابان ها، موجب ایجاد خسارت هایی شدند که تا ماه ها کشور را بخود درگیر کرده بود.
 
حمله به اماکن عمومی، پایگاه نظامی بسیج، آتش زدن اوتوبوس ها و ... ارمغان زودگذر نوع رفتار کسانی بود که با شعار قانونگرایی به میدان آمده بودند اما نتیجه دراز مدت این رفتار ها را باید در ضربه به جایگاه استراتژیک جمهوری اسلامی در سطح منطقه و جهان ارزیابی نمود تا آنجا که دشمنان درجه یک ایران با تصویب قطعنامه های نقض حقوق بشر در ایران، فضای افکار عمومی علیه کشورمان را شدن بخشیدند این روند تا آنجا پیش رفت که در 30 خرداد موشه یعلون، رئیس سابق اطلاعات ارتش  اسراییل در گفتگو با روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارانوت گفت:
 
«موسوی و همسرش روح جدیدی به آزادی بخشیده‌اند، بنابراین من تکرار می‌کنم انقلابی در ایران روی خواهد داد.»
 
 
سارکوزی و ال گور اگرچه با اختلاف بسیار اندکی نتیجه انتخابات را به اولاند و بوش واگذار کردند اما با رفتاری کاملا قابل انتظار و در چارچوب منافع ملی کشورشان، هم وجهه سیاسی خود را نزد هموطنان شان حفظ کردند و هم مانع ضربه خوردن جایگاه کشورشان در معادلات جهانی شدند اما موسوی و کروبی که با فاصله معناداری نتیجه انتخابات را واگذار کردند، نه تنها نتیجه را نپذیرفتند بلکه با نوعی "انتحار سیاسی"، خود و جریان متبوعشان را به بخشی از تاریخ معاصر ایران ضمیمه کردند و به همین علت است که این روزها اصلاح طلبان بیش از همیشه منزوی هستند تا آنجا که حتی رای دادن محمد خاتمی که روزگاری رییس جمهور کشور بود، در خفا صورت می گیرد.
 
هر چند نباید فراموش کرد که  رویه غلط و ناپسند بی توجهی به انتخاب مردم و تبریک نگفتن به کاندیدای پیروز به سال 88 باز نمی گردد چنانکه  برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی در سوم تیر 84 این هاشمی رفسنجانی ترجیح داد پس از شکست در انتخابات،‌ از اعلام تبریک به رییس جمهور منتخب ملت امتناع کند.

91/2/20
1:8 عصر

نقش سیدمهدی هاشمی در انتشار نامههای سرگشاده

بدست عبدالله در دسته نقش سیدمهدی هاشمی در انتشار نامه‌های سرگشاده

نقش سیدمهدی هاشمی در انتشار نامه‌های سرگشاده

چندی پیش نامه سرگشاده توهین آمیزی خطاب به آیت الله مصباح یزدی در یک خبرگزاری رسمی منتشر و ادعا شد که این نامه توسط جمعی از دانشجویان دانشگاه امام صادق (ع) نوشته است.

انتشار این نامه بی نام و نشان و مرموز در خبرگزاری مذکور حکایت از تداوم غفلت برخی مسئولان داشته و در عین حال پرده از برنامه ریزی دقیق دشمنان و تلاش آنها برای سوء استفاده از فضای چالشی و هیجانی ایام انتخابات نیز برداشت.

شاید اینک و پس از گذشت ایام انتخابات،‌مرور تاریخچه ی برخی نامه های سرگشاده ای که در مقاطع حساس منتشر شده اند به کشف دست های پشت پرده این گونه اقدامات کمک کند.

***
"مدتهاست بنا داشتیم حضوررسیده و عرایضی را پیرامون وضعیت اسفبار عمومی جامعه و انقلاب معروض داریم اما به دلیل برخوردها و قضاوت‌هایی که حتی در مورد ملاقاتها می شود و بنا بر مصالحی بهتر دیدیم که بخشی از عرایض را کتبا تقدیم حضور کنیم...

اما ما نمایندگان با توجه به همه مفاسد و هواهای نفسانی و سیاست بازیها و سبک و سنگین کردن های آقایان و اینکه با ادامه این وضع تنها چیزی که مطرح نیست خدمت صادقانه به مردم است چه حجت شرعی داریم ... جز عصیان و یا رای ممتنع و باز هم سکوت و منتظر قضا و قدر؟!والسلام علیک و رحمه الله و برکاته"

***

آنچه خواندید صدر و ذیل نامه سرگشاده ای بود که با امضای "جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی" در تاریخ 28/6/64 خطاب به " حضرت حجت السلام والمسلمین برادر خامنه ای رئیس جمهور محترم جمهوری اسلامی ایران " منتشر شد. این نامه که در آن اهانتهای وقیحانه ای به مسئولین نظام دیده می شد در 8 صفحه تنظیم شده بود.

پس از پی گیری‌های اطلاعاتی به دنبال فرمان حضرت امام (ره) ، مشخص شد که تهیه کنندگان این نامه سید مهدی هاشمی و باند مرموز او بوده اند و امضای این نامه نیز جعلی بوده است. مهدی هاشمی دستگیر شد و نخستین جلسه دادگاه او 19 تیر 1366 تشکیل گردید .

" سازماندهی و رهبری گروههای متعدد ترور و آدم ربایی ... سرقت اسناد طبقه بندی شده ... تلاش برای تضعیف رهبری انقلاب ... ایجاد سوئ ظن و بدبینی نسبت به مسئولین و نظام جمهوری اسلامی به وسیله نشر اکاذیب و افترا و تهمت در قالب اطلاعیه و شبنامه های بی نام ونشان (یا) با عناوین و امضاهای جعلی " همگی بخشهایی از اتهامات او بودند که در کیفرخواست دادستان آمده بود. مهدی هاشمی به جرایم خود اعتراف کرد و در ششمین روز از مهرماه سال 66 اعدام شد.

امروز بعد از گذشت 27 سال هنوز هم نمی توان ادعا کرد که باندی که مهدی هاشمی معدوم در آن فعال بود ، کاملا منهدم شده است. همچنین نمی توان اطمینان داشت که باندهای مشابهی شکل نگرفته باشند. والله اعلم
  rajanews


91/2/19
6:41 عصر

رار از پاسخگویی با پایین کشیدن بی سروصدای فتیلیه \هفت\

بدست عبدالله در دسته رار از پاسخگویی با پایین کشیدن بی سروصدای فتیلیه "هفت"

فرار از پاسخگویی با پایین کشیدن بی سروصدای فتیلیه "هفت"

 گروه فرهنگی: حاشیه‌‌های پرسر وصدای برنامه دو هفته پیش هفت همچنان ادامه دارد چنانکه پس از اعتراض 22 رسانه به مباحث مطرح شده در این برنامه و در خواست از عزت الله ضرغامی برای فراهم کردن زمینه مناظره نمایندگان جبهه فرهنگی انقلاب با دست اندرکاران هفت، رسانه ملی ترجیح داد صورت مسئله را به طور کلی پاک کرده و فیتلیه برنامه هفت را به آرامی پایین بکشد، تا به این ترتیب نه تنها پاسخی به حمله‌های جیرانی علیه جبهه فرهنگی انقلاب در رسانه ملی شنیده نشود بلکه مطرح کننده این حملات نیز با ژستی قهرمانانه از اجرای زنده در رسانه ملی خداحافظی کند.

به گزارش رجانیوز، سخنان فریدون جیرانی در برنامه دو هفته پیش هفت و حمله بی سابقه به جریان انقلابی سینمای ایران، سبب شد تا 22 رسانه سرشناس کشور با انتشار نامه‌ای به عزت الله ضرغامی خواستار فراهم شدن زمینه مناظره نمایندگان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی با دست اندرکاران هفت شوند. این رسانه‌های وحید جلیلی و مجید شاه حسینی را به عنوان نمایندگان خود برای مناظره با دست اندرکاران برنامه هفت معرفی کرده بودند.
 
این رسانه‌ها انتقاد اصلی خود را معطوف به این نکته کرده بودند که برنامه سینمایی هفت به عنوان تنها رسانه سینمایی کشور، نه تنها بی طرفانه که بصورتی یک طرفه به تریبون جریان شبه روشنفکر حاکم بر سینمای ایران تبدیل شده است و اجازه بیان عقیده و اظهار نظر از جریانات انقلابی حاضر در سینمای ایران در این برنامه گرفته شده است چنانکه پس از مناظره یکی از نمایندگان این جریان با علی معلم که یکی از میهمانان همیشگی برنامه هفت به شمار می‌رود، جیرانی یک برنامه مجزا و یکطرفه را برای پاسخ به مباحث مطرح شده در برنامه پیشین خود اختصاص داد.
 
اما امروز و در کمال تعجب در شرایطی که انتظار می‌رفت مسئولین رسانه ملی از زمان برگزاری مناظره نمایندگان جبهه فرهنگی انقلاب و دست اندرکاران برنامه هفت خبر بدهند، مدیر گروه اجتماعی شبکه سه، از تعطیلی هفت و خداحافظی جیرانی خبر داد تا هم جیرانی از پاسخگویی به انتقادات جدی پیرامونش خلاص شود و هم بهانه‌ای به دست مدیران رسانه ملی بیافتد تا با آن به مصاف منتقدان خود بروند.
 
این در حالی است که رسانه‌هی تنظیم کننده نامه انتقادی به ضرغامی، با پیش بینی این موضوع، در هیچ جای نامه خود سخن از تعطیلی برنامه هفت به میان نیامده بودند و در مقابل از لزوم حضور جریانات فعال در عرصه فرهنگی ایران و نمایندگانی از جبهه فرهنگی انقلاب در این برنامه نیز سخن گفته شده بود.
 
به نظر می‌رسد پایین کشیدن بی سر و صدای فتیله برنامه سینمایی هفت به بهانه مسابقات فوتبال جام ملت های اروپا! و ایجاد تغییرات در آن به نوعی پاک کردن صورت مساله‌ای است که مخاطب اصلی‌اش نه دست اندرکاران هفت که مسئولین رسانه ملی هستند. و شاید بهترین راه نه تعطیلی این برنامه موثر در حوزه سینمای ایران آنهم پس از دو سال تریبون داری جریانات شبه روشنفکر سینما در آن که میدان دادن به جریانات انقلابی سینمای ایران نه بیشتر از جریانات شبه روشنفکر، بلکه حداقل به اندازه این جریانات در رسانه ملی است.
 
در شرایطی که برپایی مناظره‌ای نیم بند میان مدعیان جریان شبه روشنفکری  با یکی از نمایندگان جریان انقلابی عصبانیت و بی جوابی این جریان و دست اندرکاران هفت را در برنامه‌های بعدی به دنبال داشت، تعطیلی این برنامه به نوعی یک کمک بزرگ به این جریان تلقی می شود چه اینکه فرصت ژست یک خداحافظی قهرمانانه برای جیرانی به بهترین نحو فراهم خواهد شد و از سوی دیگر  این جریان از زیر بار پاسخگویی به مطالبات و انتقادات جدی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی شانه خالی خواهد کرد. تعطیلی این روزهای برنامه هفت از سوی مدیران رسانه ملی همانقدر سوال برانگیز است که در اختیار قرار دادن این تریبون مهم به جریان شبه روشنفکر در روزهای نخست تولید هفت!
رجانیوز
 

91/2/11
1:49 صبح

چرا می‎گوییم«نارنجی پوش» در تقابل جدی با «جدایی ...» است؟

بدست عبدالله در دسته چرا می‎گوییم«نارنجی پوش» در تقابل جدی

رجانیوز
چرا می‎گوییم«نارنجی پوش» در تقابل جدی با «جدایی ...» است؟

 گروه فرهنگی- امیر ابیلی: «نارنجی‌پوش»، بیست و سومین فیلم داریوش مهرجویی، شاید در نگاه اول فیلمی پر از اشکالات فنی و محتوایی باشد و نمایانگر بی‌حوصلگی‌ها و سهل‌انگاری‌های کارگردان سابقا مهم‌اش، ولی با تمام این ایرادات فنی واضح و گل‌درشتی که می‌توان در آن پیدا کرد، از دو منظر می‌تواند نمونه و بهانه‌ی خوبی برای بحث باشد. یکی جایگاهش در کارنامه‌ی پروپیمان مهرجویی، به عنوان یکی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین فیلم‌سازان جریان شبه‌روشنفکر در دهه شصت و هفتاد، بررسی روند فیلم‌سازی این کارگردان 72 ساله تا به امروز و رسیدن به «نارنجی‌پوش»، با تمام ضعف‌ها و قوت‌هایش.

مهم‌تر از آن بررسی نوع نگاه و حال و هوای حاکم بر این اثر، به عنوان آخرین ساخته‌ی یکی از  کارگردانان متعلق به نسل اول شبه‌روشنفکران فعال بعد از انقلاب است و مقایسه‌ی آن با نوع نگاه و حال و هوای سیل فیلم‌های تلخ‌مزاج و پوچ‌اندیش مثلا اجتماعی سال‌های اخیر که محصول نسل سوم و چهارم کارگردانان متعلق به جماعت ‌شبه‌روشنفکر است.

«نارنجی‌پوش» قطعا فیلمی در قد و قامت سینمای مطلوب و مورد نظر ما نیست و اساسا توسط چنین روشنفکرانی هیچ‎گاه فیلمی که مطلوب سینمای انقلاب باشد ساخته نخواهد شد. اما با وجود تمام ایرادات فنی و تکنیکی‌اش در مقایسه با فیلم‌های ظاهرا اجتماعی این‌ سال‌ها قطعا اثری بسیار شریف‌تر و قابل اعتناتر است و مقایسه آن با فیلم‌های سال‌های اخیر کارگردانانی مثل اصغر فرهادی، مازیار میری، رضا کاهانی، علیرضا امینی، بهرام توکلی، مانی حقیقی و.....قطعا مختصات خوبی از چندگانگی و سیر تغییرات تفکری در بین نیروهای جریان شبه‌روشنفکر از نسل اول فعال بعد از انقلاب تا به امروز و نسل سوم و چهارم این جریان به دست می‌دهد.

اما برای مقایسه‌ی بهتر آخرین ساخته‌ی داریوش مهرجویی با آثار این سال‌های شبه‌روشنفکران بهتر است روی المان‌ها و مفاهیمی تکیه کنیم که در اکثر قریب به اتفاق این آثار مشترک است و مانند نخ تسبیحی آنان را به هم مرتبط می‌کنند. مفاهیمی که مهرجویی در «نارنجی‌پوش» به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه یا از بیان آن‌ها دوری می‌کند و یا درست سعی در بیان عکس آن را دارد:

یکم: جامعه‌ای به بن‌بست رسیده- جامعه‌ای امیدوار

بعد از اکران «نارنجی‌پوش» در روزهای برگزاری جشنواره‌ی سی‌ام فجر به این نکته اشاره کردیم که ساخته‌ی تازه‌ی مهرجویی جوابیه‌ایست به «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی و در آن زمان این مطلب با واکنش‌های مختلفی روبه‌رو شد و بسیاری را به تکاپو برای دست‌و‌پا کردن پاسخ این مسئله واداشت. اما به رغم تمام پاسخ‌ها، امروز با گذشت چند ماه از برگزاری جشنواره فجر با اطمینان بیشتری می‌توان این مسئله را مطرح کرد که «نارنجی‌پوش» نه‌تنها در تقابل جدی با «جدایی نادر از سیمین»، بلکه در تضاد جدی با تمام ساخته‌های چند سال اخیر کارگردانان شبه‌روشنفکر غرب‌زده است، آثاری مثل «انتهای خیابان هشتم»، «سعادت‌آباد»، «اسب حیوان نجیبی است»، «اینجا بدون من» و.....

البته این مسئله قطعا به این معنا نیست که مهرجویی بصورت خودآگاهانه در پی دادن پاسخی به این آثار بوده است، بلکه اساسا تفکر حاکم بر فیلم اخیر مهرجویی در تقابل جدی با تفکر حاکم بر فیلم‌هایی است که اکثرشان هم با همان آهنگ محتوایی «جدایی نادر از سیمین» ساخته‌شده‌اند. متاسفانه در تمام آثاری که در چند سال اخیر به عنوان فیلم اجتماعی و فیلم منتقد و اصلاحگر به خورد مردم داده‌ شده است، نه‌تنها شاهد هیچ‌گونه نقد اجتماعی نیستیم بلکه اساسا با جامعه‌ای به بن‌بست رسیده طرفیم که باید به هر طریقی از آن فرار کرد.

به جز نمونه معروف اینگونه فیلم‌ها،«جدایی نادر از سیمین»، که در گذشته به طور مفصل به آن پرداخته شد، در آثاری مثل «انتهای خیابان هشتم» که هم‌اکنون بر پرده است نیز با جامعه‌ای طرفیم که در آن هیچ راه فراری از مشکلات نیست و در نهایت نسل جوان یا مجبور به خودکشی‌اند یا خودفروشی و این تفکر نه‌تنها محدود به یک فیلم خاص نیست بلکه مفهوم مشترک تمام این سری آثار است.

اما با این وجود مهرجویی در «نارنجی‌پوش» نه‌تنها این دیدگاه را تائید نمی‌کند بلکه درست در نقطه مقابل این تفکر تلخ‌مزاج و پوچ‌اندیش، با ارائه فضایی سرخوش و شاد در تلاش برای القای این تفکر است که اگر در جامعه آشغال و زباله و ناپاکی هم هست اولا می‌توان آن را از بین برد و جامعه را پاک کرد و دوما با وجود تمام مشکلات، رفتن و مهاجرت معنا و توجیهی ندارد.

دوم: جامعه مقصر است یا افراد جامعه؟

در این بین اما نکته‌ی اساسی‌تر این است که نسل جدید شبه‌روشنفکران وطنی نه‌تنها سعی در القای به بن‌بست رسیدن جامعه را دارند بلکه علاوه بر آن همواره شخصیت‌های آثارشان(مردم) را افراد بی‌تقصیر و مظلومی به تصویر می‌کشند که در این جامعه سیاه و نکبت گیر افتاده‌اند و هیچ راه فراری ندارند. در «جدایی نادر از سیمین» شخصیت‌ها، به خصوص ترمه به عنوان نسل آینده، مجبور به دروغ گفتنند و اصلا سیستم حاکم بر جامعه طوری‌ست که راه فراری از این دروغ نیست.

در «انتهای خیابان هشتم» شخصیت‌های اصلی بی‌تقصیرند و این جامعه و سیستم حاکم بر آن است که آنان را به خودکشی و تن‌فروشی می‌رساند و شخصیت‌ها راه فراری از سرنوشت محتوم خود ندارند. همچنین در «اسب حیوان نجیبی است» علاوه بر آنکه شخصیت‌ها نقشی در بدبختی و فلاکت خود ندارند بلکه حتی با وجود این سیه‌روزی، مورد اخاذی از طرف قدرت حاکم(پلیس به عنوان نمادی از قدرت حاکم) نیز قرار می‌گیرند.

 اما با این همه در «نارنجی‌پوش» کثیفی و زباله موجود در جامعه را ساخته و پرداخته‌ی تک‌تک افراد جامعه است و هرکدام از شخصیت‌ها در تولید آن مقصرند و در عین حال با وجود این مقدار زباله و ناپاکی باز افراد جامعه می‌توانند با تغییر رویکرد و رفتار خود شهر را دوباره پاکیزه کنند و خوشبختانه مانند فیلم‌های ظاهرا نقد اجتماعی دیگر این سال‌ها اینطور نیست که راه فراری از وضعیت موجود وجود نداشته باشد.

سوم: بحران‌های جعلی- مشکل واقعی

این اشتباه‌ترین کار ممکن است اگر «نارنجی‌پوش» را اثری چندلایه و دارای معانی متعدد فرض کنیم و سعی داشته باشیم از آشغال و زباله و آشغال‌زایی و آشغال‌زدایی تاویل‌هایی جز معانی ظاهری‌اش داشته باشیم. اتفاقا همین جزو نکات مثبت فیلم است، اینکه مهرجویی در خلال این موضوع سعی نکرده بحران‌ها و مشکلات غیرواقعی را در جامعه به تصویر بکشد. به این دقت کنید که بستر فیلم بطور مثال چقدر مستعد این است که موضوع مد شده‌ی این روزها؛ «خیانت»، در آن پررنگ باشد و مهرجویی با دقت از کنار آن عبور می‌کند و به جز یک سکانس که آن هم به دلیل سوءتفاهم یکی از شخصیت‌هاست، اساسا بحثی از این موضوع نمی‌شود و هیچکدام از شخصیت‌ها را وارد این موضوعات نمی‌کند. «آشغال‌زایی» چیزی‌ست که واقعا یکی از موضوعات مهم جامعه‌ی ماست و مهرجویی یا به علت دغدغه‌ی شخصی‌اش و یا به خاطر سفارش یک مجموعه، فیلمی ساخته که فقط به همین موضوع می‌پردازد و خوشبختانه بر خلاف نسل جدید شبه‌روشنفکران در کنار این دغدغه- و یا سفارش- دنبال القای بحران‌های جعلی و غیرواقعی نیست که به هیچ وجه دغدغه و مشکل مردم نیستند و از دل جامعه برنیامده‌اند.

کلام آخر:

همانطور که در بالا اشاره کردم طبعا فیلمی مثل «نارنجی‌پوش» اثری است که در نهایت در فضای روشنفکری و انتلکتوئل تعریف می شود. اما وقتی در کنار آثار اخیر نسل تازه‌ی جماعت شبه‌روشنفکر قرار می‌گیرد نکات مثبت فراوانی دارد که نمی‌توان از آنها به سادگی گذشت. به جز نکاتی که در بندهای بالا به آن‌ها اشاره شد، مقایسه‌ی فضای سرخوش و شاد فیلم مهرجویی که قطعا در نهایت باعث سرزندگی و شادابی مخاطب خواهد شد با فضای تلخ و یاس‌آور اکثر فیلم‌های سال‌های اخیر که به جز تشویش ذهن تماشاگر و القای ناامیدی و اضطراب نتیجه‌ی دیگری نداشتند خودش به تنهایی برای اثبات این تفاوت و برتری کفایت می‌کند.

 اما نکته‌ای که در نهایت باید به آن پرداخت این است که اساسا این دوگانگی در تفکرات و این تقابل جدی در بین نیروهای نسل قدیم و جدید جریان روشنفکری از کجا ناشی می‌شود و  چرا نسل آخر جماعت شبه‌روشنفکر بصورت مشترک و همه‌جانبه‌ای سعی در القای حس ناامیدی و بحران‌سازی‌های جعلی در جامعه دارند. ایا این فیلم‌سازان واقعا به تئوری «هنر برای هنر» و کارکردهای غیرسیاسی هنر اعتقاد دارند، یا در عمل و بصورت مشترک کاملا کارکردهای سیاسی برای تولیدات خود متصورند و از سینما به عنوان ابزاری در جهت رسیدن به خواسته‌های سیاسی خود استفاده می‌کنند؟ به نظر می‎رسد با دقت به شباهت‌های عجیب و غریب این سری آثار به هم کاملا به جواب این سوال کلیدی خواهیم رسید.

 

91/2/9
2:31 صبح

بازی با اعتقادات- استفاده از نادانی

بدست عبدالله در دسته به نام اعتقاد به کام سودجویان

*تا ابله در جهان است*
*مفلس در نمی ماند*
*[image:
http://images.mashrote.multiply.com/image/1/photos/upload/300x300/SZdB@goKCE0AAANGudU1/Khor11.jpg?et=8qYAYxAATSlUROxsz2Yl3w&nmid=0]
*
*[image:
http://images.mashrote.multiply.com/image/1/photos/upload/300x300/SZdB3goKCE0AAA7f4R01/khor8.jpg?et=6+Ho2roDsFmlac5vkj5L6w&nmid=0]
*
*اخیرا تعدادی از موسسات فرهنگی با چاپ مطالبی در مورد علائم ظهور امام زمان
این چنین نقل قول کرده اند که چندی قبل ایت الله بهجت درحین وضو گرفتن بیهوش
می شوند که پس از بهوش آمدن علت را جویا می شوند که در جواب می فرمایند در
همین لحظه قاتل امام زمان در اصفهان متولد شده است.*
*آگاهان گسترش خرافات و استفاده از اعتقادات مذهبی را حاصل استفاده های سیاسی
از باورهای عمومی می دانند که هم به باورهای اعتقادی مردم لطمه زده و هم راهی
در برابر شیادان باز کرده است*
*به این چند خرافه که در مطبوعات داخل کشور در این چند سال انتشار یافته نگاهی
بیاندازید**
 *
*گوش کردن موسیقی*
 *[image:
http://images.mashrote.multiply.com/image/1/photos/upload/300x300/SZdBpgoKCE0AAAJ7sZE1/khor1.jpg?et=8Umq3QhMPmly6ZX1M7JnNw&nmid=0]
*
 *دختر جوانی در هلند در زمان تلاوت قرآن توسط مادرش با صدای بلند به موسیقی
گوش می‌کرد. هنگامی که با اعتراض مادرش مبنی بر کم کردن صدای موسیقی مواجه
می‌شود به او** **و کتاب قرآن اهانت می‌کند.** **این دختر هنگامی که می‌بیند
با وجود مخالفت او بازمادرش به خواندن قرآن با صدای بلند ادامه می‌دهد، قرآن
را به زور از دست مادرشمی‌گیرد و آنرا پاره می‌کند که در همان حال دختر جوان
آتش گرفته و می‌سوزد. مادردختر برای خاموش کردن دخترش بر روی او پتو می‌اندازد
و بعد از اینکه پتو را از روی او بر می‌دارد می‌بیند که دختر او تغییر چهره
داده و به صورت عکسی که می‌بینید در** **آمده است*
*مدتی بعد مشخص می‌شود که این خبر از اساس ساختگی بوده است. عکس** **مربوط به
مجسمه‌ای ساخته ** پاتریشیا پیچی ‌نینی  <http://www.patriciapiccinini.net/>**است
که از سیلیکون و کائوچو ساخته شده و طرحی در مورد مهندسی ژنتیک مربوط به تکامل
حیوانات است و هیچ ارتباطی با موضوعات مذهبی ندارد*
*آن که دسترسی به چنین خبری داشته و قطعا با اروپا و مطبوعات آن درتماس بوده و
دسترسی داشته، نمی دانسته اصل ماجرا چیس*
*قضیه ورو**د سگی گریان(!) به حرم رضا در مشهد که عکس‌العمل‌های بسیاری
برانگیخت از آن موضوعات جالب توجه است. بعد از خبر ورود سگی به حرم و عارض شدن
در آنجا فیلم و خبر و کپی گزارش آن دست به دست می‌گشت و به فروش می‌رسید
و** **مطبوعات
نیز با کشیدن‌هاله‌ای از تقدس دور این موضوع امکان هر گونه تشکیک یا نقدموضوع
را از همه گرفتند. سایت اینترنتی انتخاب نیز با آب و تاب و قطعاتی از
فیلمویدیویی سگ مذکور به این قضیه بیشتر دامن می‌زد. سرانجام روزنامه جمهوری
اسلامی بعد** **از چند روز واکنش نشان داد و نوشت*
*توطئه وارد ساختن یک سگ به حرم رضا و مطرح کردن خبر آن در پایگاه‌های
اطلاع‌رسانی که طی دو هفته اخیر** **شایعات زیادی را بر سر زبان‌ها به جریان
انداخت، با کشف یک باند سودجو و دستگیری عوامل این باند، خنثی شد*
*اعضای این باند، یک شیاد و دو نفر از خادمان حرم** **بودند که با همدستی
همدیگر توانستند یک سگ را از قسمت مربوط به بانوان وارد حرم** **نمایند و تا
نزدیکی ضریح ببرند و با فیلم ‌برداری و انتشار خبر آن و تهیه سی دی اقدام به
سودجویی نمایند*
*چاه عریضه و شیشه مقدس مسجدجمکران*
*[image:
http://images.mashrote.multiply.com/image/1/photos/upload/300x300/SZdBvQoKCE0AAAqD10U1/khor4.jpg?et=AXEZDXEezV6TGOXRrj7Lcw&nmid=0]
*
*دو** **سال پیش در محراب مسجد جمکران شیشه‌ای نصب شد و چند لامپ سبز رنگ نیز
به آن آویزان** **شد. کم‌کم این قسمت از مسجد به شکل یک جاذبه‌ی سیاحتی-
زیارتی(!) درآمد و به تدریج** **برای آن داستان‌ها و افسانه‌های شاخداری هم
ساختند. زوار در پشت شیشه صف کشیده و آن** **محل را زیارت می‌کردند. تا جایی
که مکارم شیرازی در اعتراض به این عمل** **گفت: «اخیراْ در محراب مسجد جمکران
یک تشکیلات شیشه‌اى سبزرنگ و چراغ درست کرده‌اند** **که کم‌کم به صورت
امامزاده‌اى درآمده است. مردم براى بوسیدن این شیشه صف می‌کشند،** **کسانی هم
هنگام دور شدن عقب عقب می‌روند مثل کارى که در حرم امامان و
امامزاده‌ها** **می‌کنند.
بعضی‌ها هم فاتحه می‌خوانند، عده‌اى تعظیم می‌کنند، بعضی از عوام هم** **می‌گویند
اینجا قبر ولیعصراست. حتما چند سال دیگر هم فردى پیدا می‌شود و** **کتابی
می‌نویسد که 70 نفر از اوتاد در اینجا دفن شده‌اند. هرکس مرتکب این کار شده** *
*اشتباه کرده است، این ضربه‌اى به مسجد جمکران است»*
*پس از این اعتراض، بلافاصله** **این تشکیلات معجزه‌آسا و امامزاده‌ی
جدیدالاحداث از محل محراب جمع‌آوری شد و البته** **آب از آب هم تکان نخورد!
اما ذهن خرافه‌ساز مؤمنین قلابی و دکانداران دین هم بیکار** **نماند و محلی را
به نام «چاه عریضه» اختراع کردند و اظهار داشتند که مردم می‌توانند** **از
طریق انداختن عریضه و دعاهای خود در این چاه از مهدی بخواهند که زودتر ظهور** *
*نماید. و البته این مدت نیز نه تنها عوام که خواص بسیاری هم به این چاه پناه**
 **آورده‌اند و عریضه و دستورالعمل و بخش‌نامه و پیشنهاد**انتصابات خود را
داخل آن چاه** **می‌ریزند*
*سران انجمن حجتیه نیز اخیراً در جزواتی پیشنهاد روز مخصوصی برای تحریک مهدی
به فرج را در جزوه‌ای داده‌اند که هزاران نسخه از آن تکثیر** شده** **است. در
این جزوه آمده است:*
*«**یک روز خاص به عنوان انقلاب و اجتماع قلوب و دعای کل مردم ایران و سایر
شیعیان در کشورهای مختلف تعیین و به طوری که تمام مردم جهان** **متوجه آن
شوند، تبلیغ شود. سوگند به خدایی که جان ما در اختیار اوست، اگر این روز** **مشخص
شود و تمامی منتظران و شیعیان در اماکن مقدس جمع شوند و فرج را طلب نمایند و**
**اگر این روز معین، روز جمعه‌ای باشد، یقینا مولایمان روز شنبه (فردایش) ظهور
خواهند** **فرمود»همچنین در این جزوه آمده:«دعا جهت تعجیل در فرج، مثل نمازهای
واجب روزانه** **بر هر زن و مرد مسلمان و مؤمن واجب است و ترک آن مثل ترک
نمازهای واجب، گناه کبیره** **و موجب کفر است»*
*گوسفند مقدس شیبان*
*[image:
http://images.mashrote.multiply.com/image/1/photos/upload/300x300/SZdBtQoKCE0AAAJCrYo1/khor3.jpg?et=T3gwNMu4tpWWdba3j1zY0Q&nmid=0]
*
*در** **ماه محرم سال گذشته در شهر کوچک شیبان نزدیک اهواز گوسفندی پیدا
می‌شود که می‌گویند** **روی شاخ سمت چپ او شمشیر علی نقش بسته است. بلافاصله
این موضوع دهان به دهان** **گشته و به یک افسانه‌ی مذهبی در منطقه مبدل شده و
کم‌کم به رسانه‌های سراسری نیز** **کشیده می‌شود. مردم دسته دسته برای تماشای
گوسفند مقدس به سمت شیبان هجوم می‌برند و** **به تدریج شایعات عجیب و قوی‌تری
در مورد این گوسفند زبان بسته و از همه‌جا بی‌خبر** **پدید آمد مثلاً این که
هیچ چاقوی گلویی او را نمی‌برد و با بعضی از خواص به طور** **خصوصی صحبت
می‌کند و احتمالاً پشکل و ادرارش هم شفاست*
*از این قضیه مدت‌ها گذشت** **و ظاهراً تقدس گوسفند هم کمرنگ‌تر شد. برخی آن
را شایعه‌‌ای ساخته‌ی صاحب گوسفند** **می‌دانند که به هر صورت درآمد خوبی از
طریق نذورات مردم خرافی به پای این «گوساله‌ی سامری» به جیب زد*
*دیگ سمنوی مقدس در قم*
*[image:
http://images.mashrote.multiply.com/image/1/photos/upload/300x300/SZdBrgoKCE0AAAeY0MY1/khor2.jpg?et=xAQIrfhy7jcjGza2NyoMKg&nmid=0]
*
*سال** **گذشته نیز خبر می‌دهند در دیگی که در روستای ونارج نزدیک قم در آن
سمنو می‌پخته‌اند** **جای پایی ظاهر شده که احتمالاً جای پای یکی از ائمه است!
این خبر نیز مانند هر خبر** **خرافه‌آمیز دیگر به سرعت منتشر شده و دسته دسته
مردم عقل باخته برای تماشای دیگ** **سمنوی مقدس به روستای ونارج قم می‌روند و
حتی هیأت‌های مذهبی در کنار آن به اجرای مراسم پرداختند و مبلغ هنگفتی برای
ساخت جایگاهی ویژه برای آن جمع آوری می‌شود*
*زن ببر نمای قم*
*[image:
http://images.mashrote.multiply.com/image/1/photos/upload/300x300/SZdB6AoKCE0AAAKAtio1/khor9.jpg?et=NdMZztyFKwch4uy2MCH1pg&nmid=0]
*
*دو** **سال پیش یک عکس تبلیغاتی از چهره‌ی زنی با صورت ببر که توسط فتوشاپ
ساخته شده،** **متعلق به یک موسسه تبلیغاتی در کرمانشاه در یکی از مطبوعات
محلی چاپ می‌شود. بعد از** **مدتی این عکس در قم کپی و تکثیر شده و شایعه‌ای
پدید می‌آید که زنی به مقدسات اهانت** **نموده و به این صورت درآمده و او را
دستگیر کرده‌اند. قدرت تهییج و تحریک این شایعه** **چنان است که به زودی مردم
به سمت پاسگاه شیخ‌آباد در منطقه نیروگاه قم هجوم می‌برند** **و از عوامل
انتظامی می‌خواهند تا زنی که ادعا می‌شود به خاطر پاره کردن قرآن کریم و** **ریختن
آن در زباله‌دانی و تبدیل شدنش به صورت ببری که نیمی از صورتش به شکل انسان** *
*است و مانند ببرها دم و سبیل دارد، را به آنها نشان دهند! شایعه می‌شود که
قرار است** **زن ببرنما را روز جمعه اعدام کنند. با فرا رسیدن بعداز ظهر روز
جمعه و نزدیک شدن به** **ساعات اعدام زن ببرنما مردم این منطقه گروه گروه در
میدان نبوت تجمع می‌کنند و از** **آنجایی که یک جرثقیل هم بر حسب تصادف در
همان محل پارک بوده مردم گمان می‌کنند که** **احتمالاً با همین جرثقیل
می‌خواهند زن را اعدام کنند و در واقع وجود این جرثقیل هم** **بر اطمینان
بیشتر مردم نسبت به این مسأله می‌افزاید وشایعه را باورپذیرتر می‌کند.** **این
قضیه به تدریج به صورت یک شورش همگانی درمی‌آید و با شکستن شیشه بانک‌ها منطقه*
* **به آشوب کشیده می‌شود و تعداد زیادی نیز دستگیر می‌شوند*
*دست** **خط مهدی*
*[image:
http://images.mashrote.multiply.com/image/1/photos/upload/300x300/SZdBxAoKCE0AAArk3do1/khor5.jpg?et=Rcnvihd8y65hNw8ZiMVcFw&nmid=0]
*
*مدتی پیش تصویر اسکن شده‌ای از نامه‌ای منسوب به مهدی ( توجه کنید! به خط
فارسی و نه عربی) در تهران و مسجد جمکران** **توزیع شد و در نشریه‌ی خورشید
نیز به چاپ رسید و به تعداد زیاد در محافل مذهبی تکثیر و در سایت‌های اینترنتی
نیز منتشرشد که در آن اشاره شده این دستخط امام زمان** **است و خادم مسجد آن
را پیدا کرده است. خادم مسجد نوشته*
*در تاریخ 12 محرم** 1404 **هجری قمری صندوق موقوفه مسجد را که نذورات و
کمک‌های مردمی در آن جمع و صرف** **اطعام به نام اباالفضل و عاشورا و
مناسبت‌های دیگر دینی می‌شود،** **باز کردم و مشاهده نمودم به همراه پول‌های
درون صندوق نامه‌ای در آن انداخته شده که** **روی آن دو عدد شکلات تقریبا بزرگ
قرار دارد در حالی که همه می‌دانیم این شکلات‌ها** **هر قدر کوچک باشند ممکن
نیست از روزنه باریک صندوق به درون آن وارد شده باشند».**
**این که چرا امام زمان ناگزیر شده‌اند وجود خود را با انداختن دو شکلات در
صندوق مسجدی اثبات کنند مشخص نیست..... اما مشخص‌تر این است که به مصداق هر چه
دروغ بزرگ‌تر** **باورش آسان‌تر: «هر چه دروغ عوامانه ‌تر، عوام‌پذیرتر خواهد
بود»*
*نمونه‌ها*
*به پشت اتومبیل‌ها، روی شیشه تاکسی‌ها، کنار نمره عقب برخی اتومبیل‌های شخصی
و دولتی نگاه کنید. از این نوع تابلوها کم نمی بینید، که همگی به نوعی ترویج
خرافات اند. حتی به بخش آگهی مطبوعات هم اگر مراجعه کنید، کم با چنین مضمونی
که این براحتی می‌توانید روی شیشه تاکسی‌های شهرهای مختلف ببینید روبرو نمی
شوید*
*[image:
http://images.mashrote.multiply.com/image/1/photos/upload/300x300/SZdB1QoKCE0AAAKAtiE1/khor7.jpg?et=CvhqNJkAD5gDYL+5XkmdQw&nmid=0]
*
*دعانویسی، گشایش کار، بخت‌گشایی، باطل السحر*
*[image:
http://images.mashrote.multiply.com/image/1/photos/upload/300x300/SZdCNgoKCE0AAAqD1301/Line-Blue-ceazer.gif?et=4O7L5T1OR8GXXjS7v%2BgRrg&nmid=0]
*
*مهدی پشت ناودان شهرک قدس*
*[image:
http://images.mashrote.multiply.com/image/1/photos/upload/300x300/SZdB7woKCE0AAA7c4Mk1/Khor10.jpg?et=z+Ocay4aTh77fRauY1eiFg&nmid=0]
*
*شهرک قدس در حاشیه پایتخت 12 میلیونی ایران. ناودان سوراخ بوده و آب از پشتش
به دیوار راه یافته، ناودان را برای تعمیر از جا درآورده اند و زردآب پشت
ناودان هویدا شده است. هو انداختند که سایه امام زمان روی دیوار افتاده و مردم
دردمندی که غرق در مشکلات زیستی و معیشتی اند به امید علاج آنها دست به دامن
این سایه شدند.*
*تصاویر هجوم مردم شهریار برای دیدن شمایل **مهدی** روی دیوار*
*[image:
http://images.mashrote.multiply.com/image/1/photos/upload/300x300/SZdKnQoKCE0AACJlHWY1/Hazrat-e-Abbas-3.jpg?et=lCLnFhI+595n0gpo,L8F7Q&nmid=0]
*
*نمی دانم چه ارتباطی بین نم دیوار و یا چاه و... از این قبیل مکانها و ائمه
اطهار وجود دارد؟*
*[image:
http://images.mashrote.multiply.com/image/1/photos/upload/300x300/SZdKlQoKCE0AACJaGfE1/Hazrat-e-Abbas-2.jpg?et=xKGKg8fu0YKh5n4V3RRt6w&nmid=0]
*
*[image:
http://images.mashrote.multiply.com/image/1/photos/upload/300x300/SZdKjAoKCE0AABhKfTk1/Hazrat-e-Abbas-1.jpg?et=8uKn0B,AQTKspShRQI0A3g&nmid=0]
*
*[image:
http://images.mashrote.multiply.com/image/1/photos/upload/300x300/SZdKfwoKCE0AABsaheI1/Hazrat-e-Abbas-.jpg?et=skKw01HDaLr2DhpAbsKGnA&nmid=0]
*
*[image:
http://images.mashrote.multiply.com/image/1/photos/upload/300x300/SZdCNgoKCE0AAAqD1301/Line-Blue-ceazer.gif?et=4O7L5T1OR8GXXjS7v%2BgRrg&nmid=0]
*
*و یک نمونه دیگر*
*[image:
http://images.mashrote.multiply.com/image/1/photos/upload/300x300/SZdCFgoKCE0AABQn9LU1/khor12.jpg?et=y+LtZ0nnes2wLVz+VjtC8Q&nmid=0]
*
*تا ابله در جهان است مفلس در نمی ماند*
*چندان عجیب نیست اگر با دعا و رمل و استرلاب و پرداخت سهم آقایان از سد کنکور
گذشت*
*[image:
http://images.mashrote.multiply.com/image/1/photos/upload/300x300/SZdCIwoKCE0AABRr@pk1/Konkoor.jpg?et=bWqvoxTomwvLeOwT9qv0wA&nmid=0]
*
*[image:
http://images.mashrote.multiply.com/image/1/photos/upload/300x300/SZdCNgoKCE0AAAqD1301/Line-Blue-ceazer.gif?et=4O7L5T1OR8GXXjS7v%2BgRrg&nmid=0]
*
*و **باشد*
*[image:
http://images.mashrote.multiply.com/image/1/photos/upload/300x300/SZdKYwoKCE0AACJGFco1/2ebx3lg.jpg?et=1Ym9scBRREPythfApjS2Jw&nmid=0]
*


<   <<   46   47   48   49   50   >>   >