مرجع کد و ابزار وب

ابزار ساخت کد پاپ آپ نیو تب

دی 90 - ان شـــــــــــــــــــــــــــــاء الله
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/10/28
1:18 عصر

درخواست اسرائیلیها از آنجلینا جولی

بدست عبدالله در دسته درخواست اسرائیلی‌ها از آنجلینا جولی

یک نشریه صهیونیستی از درخواست مقامات اسرائیلی از آنجلینا جولی برای ساخت فیلمی سفارشی با موضوع منازعه اسرائیل و فلسطین خبر داد.

 به گزارش فارس، نشریه "جوییش ژورنال" در مقاله خود با عنوان «آیا آنجلینا جولی باید درباره منازعه میان اسرائیل و فلسطین فیلم بسازد؟» به قلم «دانیله برین» می‌افزاید: پس از نوشتن مطالبی درباره دیدار «آنجلینا جولی» و «برد پیت» از موزه یادبود هولوکاست در واشنگتن به منظور تبلیغ فیلم آنجلینا با نام «در سرزمین خون و عسل»، من تنها به سوال یکی از خبرنگاران اسرائیلی از جولی فکر می‌کردم. سوالی که به طرز شگفت‌آوری ابتکاری نبود و جدی به نظر نمی‌رسید: آیا وی فیلم دیگری درباره یک منازعه ژئوپولتیک مانند منازعه میان اسرائیل و فلسطینیان می‌سازد؟ انتظار بهتری از «گیل تاماری»، رئیس دفتر کانال 10 اسرائیل در واشنگتن نداشتم. اما پس از آن فهمیدم که وی به خاطر اینکه جلب توجه کند و یا چیز بهتری برای پرسیدن نداشته، این سوال را نپرسیده بلکه واقعا خواستار آن است که جولی این فیلم را بسازد. 
 
* درباره عضویت فلسطین در سازمان ملل در یک برنامه تلویزیونی نظرسنجی می‌شود 
 
این مسئله همزمان با برنامه تلویزیونی «اسکربال» به نام «اینتلیجنس اسکورد» که در آن درباره اینکه «آیا سازمان ملل باید عضویت کامل فلسطین را بپذیرد»، مطرح شد. تعداد زیادی از بینندگان این برنامه به این مسئله رای مثبت دادند. افرادی که در موافقت با این موضوع بحث‌هایی را مطرح می‌کردند، «مصطفی برغوثی»، نامزد سابق ریاست تشکیلات خودگردان فلسطینی (یکی از اقوام عمر، موسس جنبش تحریم، بی‌بهره‌سازی و مجازات) و «دانیل لوی»، یکی از مذاکره کنندگان سابق دولت اسرائیل در دوران «رابین» و «باراک» و کارشناس ارشد «اندیشکده آمریکای جدید» بودند. از سوی دیگر «دور گلد»، سفیر سابق اسرائیل در سازمان ملل و مشاور «نتانیاهو»، نخست وزیر اسرائیل و «آرون دیوید میلر»، مذاکره کننده سابق خاورمیانه‌ای آمریکا با این موضوع مخالف بودند. 
 
* 55 درصد بینندگان با عضویت فلسطین در سازمان ملل موافق بودند 
 
من نوامبر گذشته در یکی از این بحث‌ها شرکت کردم که موضوع آن «آیا دنیا بدون دین بهتر می‌شد» بود و روشی که این برنامه اجرا می‌شود اینگونه است که بینندگان ابتدا نظر خود را اعلام می‌کنند و پس از آن تعدادی از کارشناسان برجسته نظرات مثبت و یا منفی خود را بیان کرده و سپس بینندگان دوباره به فرد «برنده» رای می‌دهند. 
پیش از بحث درباره فلسطین، نتایج نظرسنجی درباره به رسمیت شناختن اسرائیل به این صورت بود که 37 درصد رای موافق، 30 درصد رای مخالف و 33 درصد رای ممتنع داده بودند. اما در پایان 55 درصد رای موافق، 7 درصد رای مخالف و 8 درصد رای ممتنع دادند. 
 
* فرد برنده در مناظره عقاید بهتری ندارد بلکه هوشمندانه‌تر صحبت می‌کند 
 
این نظر برنامه‌ساز اولیه این برنامه «رابرت روزنکرانز» است که مطرح کردن عقاید در یک مناظره عمومی که در آن مهم‌ترین و تحریک‌برانگیزترین مسائل روز مطرح شده و درباره آن با بینندگان بحث می‌شود، منافع مهمی برای مردم دارد. اما آیا آنها واقعا عقاید مردم را تغییر می‌دهند؟ آیا آنها منازعه‌ها را حل می‌کنند یا آتش اختلاف را برافروخته‌تر می‌سازند؟ این برنامه گرچه جالب و هیجان‌انگیز است اما احتمالا بیش از آنکه هدفش روشنگری باشد، جنبه سرگرمی دارد؛ و من نیز علاوه بر اینکه اطمینان ندارم که نظر بینندگان متقاعدکننده‌ترین بحث باشد، افرادی که برای بحث درباره موضوعی دعوت می‌شوند از بهترین‌ها در رشته خود هستند که همین مسئله منجر به بحث‌هایی متقاعدکننده و هوشمندانه و حتی مایه استهزا و خنده می‌شود. در نهایت فردی که برنده می‌شود عقاید بهتری ارائه نمی‌دهد بلکه هوشمندانه‌تر صحبت می‌کند. 
 
* نگاه غیر انتقادی و احساسی آنجلینا جولی به جنگ بوسنی یکی از نقاط قوت فیلمش است 
 
جوییش ژورنال در بخش دیگری از مقاله خود عنوان کرد: نفوذ واقعی از عقاید خوب نشئت می‌گیرد که در قالبی احساسی بیان شده باشند. فیلم‌ها نیز اینگونه قدرت می‌یابند. یکی از نقاط قوت «در سرزمین خون و عسل» جولی نگاه غیر منتقدانه و احساسی آن به جنگ بوسنی بود. اگرچه توجه اصلی فیلم به پاکسازی نژادی مسلمانان بوسنیایی توسط صرب‌های مسیحی در اوایل دهه 1990 بود، اما جولی به داستان طولانی و پیچیده‌ای که در پس این مسئله قرار داشت، اشاره می‌کند. نظر افراد در اینجا اهمیتی ندارد بلکه به نظر می‌رسد که جولی می‌خواهد بگوید به هر دو طرف و به داستان‌های آنها توجه کنید و این مسئله ادعای هر یک از طرفین مبنی بر درست بودن ادعایشان را رد می‌کند. 
 
* دوستی و محبت و نه بحث‌های طولانی و جانبدارانه می‌تواند به خشونت‌ها پایان دهد 
 
این نشریه در پایان می‌نویسد: همچنین به نظر می‌رسد که وی می‌خواهد بگوید در یک منازعه آنچه که مهم است، حقیقت نیست بلکه شجاعت معنوی از اهمیت برخوردار است. این دوستی و محبت است که می‌تواند به خشونت پایان داده و دردها را تسکین دهد نه بحثی که درباره درست بودن یا غلط بودن عقاید دو طرف تصمیم‌گیری کند.

90/10/28
1:16 عصر

رنجنامه یک عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد

بدست عبدالله در دسته رنج‌نامه یک عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد

رنج‌نامه یک عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد

یک روز پس از کناره‌گیری عبدالله جعفرعلی جاسبی از ریاست 30 ساله بر دانشگاه آزاد، انتقادات دانشگاهیان این دانشگاه با صدور رنج‌نامه‌ها و شکایاتی آغاز شد.

به گزارش فارس، یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد رنج‌نامه‌ای از مشکلات خود در طی خدمتش در دانشگاه آزاد را منتشر کرد که متن کامل این رنج‌نامه به شرح ذیل است:
 
بسمه‌تعالی
رنج‌نامه یک عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی
 
در ابتدا پس از عرض سلام و ادب قبل از معرفی خود واجب می‌دانم که انتصاب به جا و شایسته آقای دکتر فرهاد دانشجو را به ایشان صمیمانه تبریک عرض نمایم و از این تغییر و تحول بایسته نیز که توسط عزیزان شورای عالی انقلاب اسلامی صورت پذیرفت نیز تقدیر و تشکر نمایم. 
 
اینجانب دکتر علیرضا یوسفی از اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی می‌باشم که دوره دکترای عمومی و تخصصی دامپزشکی خود را در این نهاد فرهنگی که زاییده تفکرات دوراندیشانه رهبر کبیر و بنیانگذار انقلاب امام راحل(ره) بود به اتمام رسانیدم. به همین لحاظ همواره تلاش داشتم که به این مجموعه ادای دین نمایم. از پانزده سالی که در این دانشگاه سابقه فعالیت دارم، مدت 11 سال آن را در چندین واحد دانشگاهی از جمله واحدهای آباده، داراب، کازرون و بندرعباس به عنوان رئیس واحد و نیز به عنوان معاون پژوهشی در واحدهای مرودشت و فیروز‌آباد مشغول به فعالیت بودم و همواره به عنوان یک بسیجی ملتزم به قانون اساسی جمهوری اسلامی و یک اصول‌گرای پیرو خط امام راحل، ولایت و رهبری در جهت توسعه و تعالی این مؤسسه علمی و فرهنگی قدم بردارم و در این راستا هیچ مضایقه‌ای ننمودم. 
 
متأسفانه در این سیستم بسته یکی از مشکلاتی که همواره وجود داشت قدرنشناسی از تلاش‌های افراد و تبعیض‌هایی بود که قائل می‌شدند، هر کسی که بیشتر و بهتر باج می‌داد و یا تعظیم و تکریم بیشتر می‌نمود متأسفانه از قرب و منزلت بیشتری برخوردار می‌بود. 
 
باندهایی که در سیستم ایجاد شده بودند و به صورت بسته و مخفیانه در سازمان مرکزی دانشگاه عمل می‌نمودند مانع از اجرای عدالت و یا رسیدن حقایق به سمع و نظر آقایان مسئول می‌شدند و یا حتی بعضی از آقایان مسئول دیگر برای خودشان بتی شده بودند و اعوذ با... ادعای خدایی نیز می‌داشتند. 
 
حال لازم نیست که از بقیه انواع فسادهای دیگری که در مجموعه وجود می‌داشت سخنی به میان آورم که خداوند متعال خود به آن آگاه است. شاید بزرگ‌ترین زخمی که بنده از این سیستم خوردم مربوط به سال 1389 بود که بنده در سمت ریاست دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس مشغول به فعالیت بودم و در طی این مدت پس از اتفاقات ناشایستی که در انتخابات سال 1388 در آنجا رخ داده بود و سردمدار آن تشکل‌های سیاسی اسلامی اساتید و دانشجویان بودند(کلیه این تشکل‌ها در تمامی واحدها زیر نظر دفتر مرکزی در تهران فعالیت می‌نمایند) که این‌ها در واحد بندرعباس توسط افرادی که همگی از طیف اصلاح‌طلب بودند هدایت و رهبری می‌گردیدند و اینان باعث شده بودند که این دانشگاه از سوی اکثر نهادها و ارگان‌های استان هرمزگان مطرود شود، لذا به جهت رفع ابهام‌ها و سوءتفاهم‌های ایجاد شده اقدام به تقویت دفتر نهاد رهبری در دانشگاه، تقویت و رشد فعالیت‌های دفاتر بسیج دانشجویی و بسیج اساتید واحد، برقراری ارتباط بسیار نزدیک با ارگان‌های مؤثر در استان و غیره نمودم به طوری که از آن جمله می‌توان به حضور چشمگیر کارکنان و اساتید دانشگاه در راهپیمایی روز قدس، برگزاری یادواره شهدای دانشجو در 16 آذر 1389، تهیه یک طومار با قریب 2 هزار امضا در روز عید سعید غدیرخم به منظور تجدید بیعت با رهبر معظم انقلاب و ارسال آن به دفتر معظم‌له در تهران، اعزام تعداد کثیری دانشجویان بسیجی به اردوی بسیج سازندگی در روستاهای دورافتاده و محروم استان، اعزام کاروان راهیان‌نور به مناطق جنگی، تجدید بیعت و شرکت فعال در راهپیمایی روز بصیرت در نهم‌ دیماه 1389 و نیز پرجلوه‌ترین حرکت دعوت از سردار نقدی فرمانده کل بسیج سپاه پاسداران در ابتدای دهه فجر به عنوان مهمان ویژه و سخنران اصلی در جلسه اندیش‌ورزی اساتید بسیجی استان هرمزگان به میزبانی واحد بندرعباس که جلسه‌های بسیار باشکوه بود. 
 
متأسفانه بعضی افراد مغرض از جمله مسئولین تشکل‌های ذکر شده فوق و نیز رئیس یکی از واحدهای مطرح استان هرمزگان اشاره نمود که ایشان با ریاست کل دانشگاه آزاد اسلامی رابطه بسیار صمیمیانه و نزدیکی داشتند که دقیقاً در واپسین شب‌های پایان سال 89 خدمت ریاست کل دانشگاه در تهران رسیدند و به دروغ به ایشان عرض نمودند که دکتر یوسفی تعمداً این جلسه را در واحد بندرعباس و با دعوت از جناب سردار نقدی به منظور اهانت به ریاست محترم هیئت امنای دانشگاه و تضعیف مسئولان دانشگاه آزاد اسلامی برگزار نموده است، در صورتی که در این جلسه چنین بحثی مطرح نشده بود و بیشتر مباحث حول و حوش جنگ نرم و فرقه مذهبی کاذب و نوظهور و مبارزه با آن‌ها بود. 
 
در حقیقت این افراد مغرض که ظاهراً دین و ایمان خود را به پست‌ها و ظواهر دنیوی فروخته‌اند باعث شدند که ریاست محترم دانشگاه آزاد اسلامی این بنده بسیجی، اصولگرای ولایی و خدوم به نظام انقلاب را مورد لطف و عنایت خود قرار داده و بدون هیچ محکمه، قاضی عادل و نیز عدم هیچ دلیل و مدرک قانع‌کننده‌ای حکم ریاست بنده را درست شب عید لغو فرمایند و باعث ایجاد شبهات فکری در اذهان بسیاری از دوستان و خانواده گردیدند و حتی این افراد مغرض و معاند هرجا که رفتند از این که یک بسیجی دلباخته ولایت را آن‌گونه سرکوب کرده‌اند که دیگر هیچ‌گاه در این سیستم کمترین پست مدیریتی نخواهد داشت خوشحالی و خرسندی خودشان را نشان دادند. 
 
آیا این حق بود که پس از سال‌ها تلاش و دلسوزی خالصانه برای ارتقای علمی این نهاد مقدس فرهنگی این چنین سرنوشت ناعادلانه‌ای برای من رقم بخورد؟ به حق پس از این اتفاق، بسیاری از دوستان اهل تقوی و تدین که همگی از اصول‌گرایان پیرو ولایت و رهبری بودند از این رفتار به دور از تعقل انگشت حیرت به دهان گرفتند و فقط با دادن امیدواری به من تنها واگذاری مقصران را به درگاه خداوند متعال به بنده یادآور می‌شدند و این‌گونه نیز شد و آنچه که بود از نظر حق تعالی پنهان نماند و داد بنده و سایر ستم‌دیدگاه به ثمر نشست. 
 
باری به هر جهت در انتها لازم می‌دانم به عنوان یک زجر کشیده هیئت علمی و بسیجی خادم ضمن تبریک مجدد به استحضار جناب آقای دکتر فرهاد دانشجو ریاست جدید و شایسته این دانشگاه برسانم کمافی‌السابق و حتی با توان و قوای بیشتر حاضرم تا در محضر ایشان در جهت پیروی از منویات و فرامین مقام معظم رهبری و تعالی روز افزون این نهاد مقدس علمی فرهنگی از هیچ تلاشی مضایقه نکرده و از به کارگیری تجربیات اندوخته و هر چند اندک خود جهت یاری رساندن به این استاد فرهیخته و بسیجی کوتاهی ننمایم.
ومن‌ا...التوفیق
دکتر علیرضا یوسفی
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی

90/10/28
1:58 صبح

واکنش بی بی سی به سخنان افروغ

بدست عبدالله در دسته واکنش بی بی سی به سخنان افروغ

بی بی سی نوشت

 

سخنان تلویزیونی عماد افروغ، نماینده پیشین مجلس ایران در انتقاد از عدم وجود "نقد فعال" در این کشور و اشاره او به امکان "استیضاح رهبری" توسط شهروندان، واکنش‌هایی را برانگیخته است.

حمید رسایی، نماینده حامی دولت در مجلس ایران در جلسه علنی امروز سه شنبه 27 دی (17 ژانویه)، بدون اشاره به نام آقای افروغ گفت: "ما انتظار شنیدن صحبت‌هایی در مورد یکی از ارکان نظام در صدا و سیما را نداشتیم، چرا که فردی را که این حرف را بیان کرده است همه می‌شناسند و می‌دانند که مواضع مزخرفی دارد".

او خواهان اقدام عزت الله ضرغامی، رئیس سازمان صدا و سیما و نمایندگان عضو هیأت نظارت بر این سازمان در این مورد شد.

شهاب الدین صدر، نایب رئیس مجلس که ریاست جلسه را به عهده داشت در پاسخ به تذکر آقای رسایی گفت: "آقای ضرغامی باید کوتاهی صورت گرفته در آن برنامه را جبران کند".

اما مصطفی کواکبیان، عضو فراکسیون اقلیت مجلس در تذکری دیگر گفت که برنامه "پارک ملت" (برنامه ای که آقای افروغ در آن حضور یافته بود) مشکلی نداشته و منتقدان سخنان آقای افروغ می خواهند هیچ صدایی به جز صدای خودشان شنیده نشود.

غسل شهادت

آقای افروغ در واکنش به این سخنان، با انتشار یادداشتی اعلام کرد که نظرات خود را در چارچوب "ارزش ها و مبانی انقلاب اسلامی، اندیشه های امام راحل و مقام معظم رهبری" مطرح کرده است و انتظار دارد جوابیه اش در تریبون مجلس قرائت شود.

او تأکید کرد که با "غسل شهادت" متن گفته های خود در برنامه "پارک ملت" را منتشر می کند تا مورد تحلیل و نقد قرار گیرد.

"اگر احدی از آحاد جامعه بخواهد رهبر را استیضاح کند، حق دارد و رهبر باید پاسخ بگوید و اگر پاسخی نداشت، خود به خود معزول است"

عماد افروغ

آقای افروغ در برنامه پارک ملت گفته بود که در مورد "شکاف فزاینده بین عرصه رسمی و عرصه عمومی" احساس خطر می کند.

او گفته بود که حکومت جمهوری اسلامی بر دو پایه "حقانیت" حاکمان و "مقبولیت" آنها بنا شده است، اما نسبت به ضرورت حفظ پشتوانه مردمی برای حکومت کم توجهی می شود که این کار باعث از دست رفتن "بخشی از مشروعیت" حکومت شده است.

آقای افروغ با اشاره به احادیث و روایات منسوب به حضرت علی، امام اول شیعیان و سخنان آیت الله روح الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، گفت که مردم حق دارند حاکم اسلامی را "در نهان و آشکار" نصیحت کنند.

او به پشتوانه یکی از سخنان آیت الله خمینی گفت: "اگر احدی از آحاد جامعه بخواهد رهبر را استیضاح کند، حق دارد و رهبر باید پاسخ بگوید و اگر پاسخی نداشت، خود به خود معزول است".

او در بخش دیگری از سخنانش به از بین رفتن نفوذ مراجع تقلید در انتخاب فقهای عضو مجلس خبرگان انتقاد کرد و گفت در این شرایط، گلایه از آنها که چرا وارد فقه سیاسی نمی شوند، وجهی ندارد.

این سخن، اشاره به گلایه سال گذشته رهبر ایران از حوزه های علمیه و فقیهان تلقی می شود که چرا در مورد فقه حکومتی و سیاسی کم کاری می کنند.

حکومت ایران حساسیت زیادی نسبت به انتقاد علنی از عملکرد آیت الله علی خامنه ای، رهبر این کشور دارد و بسیاری از کسانی که با انتشار نامه های سرگشاده از عملکرد او انتقاد کرده اند، بازداشت و زندانی شده اند.

اخیرا مقاله حسین علایی، یکی از فرماندهان سابق سپاه پاسداران در روزنامه اطلاعات، نوعی انتقاد تلویحی از عملکرد رهبر ایران در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 تلقی و خبرساز شده بود.

حامیان آیت الله خامنه ای در واکنش به انتشار این مقاله، در مقابل منزل آقای علایی تجمع کردند و بر در و دیوار خانه علیه او شعار نوشتند.

آقای علایی بعدا با انتشار یادداشتی اعلام کرد که بعضی برداشت ها از مقاله او نادرست بوده است.


90/10/28
1:45 صبح

کار به جایی رسیده که حرمت امام و رهبری شکسته می شود

بدست عبدالله در دسته کار به جایی رسیده که حرمت امام و رهبری شکسته می شود

رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس هفتم:
"برخی گویا عامدانه در پازل دشمن بازی می کنند و می کوشند هر آنچه را که دشمن برای ایجاد اختلاف در کشور برجسته می کند بزرگ نمایی کرده و بر آن مانور دهند. این امر یقینا خدمت بزرگی به دشمنان است. کار به جایی رسیده است که حرمت تمام افرادی که عمری در خدمت این نظام و امام راحل و مقام معظم رهبری بوده اند با بیان یک انتقاد یا نظر خاص شکسته می شود. این منش چه قرابتی با اصل ولایت فقیه که منادی حقیقت گرایی و ...
شفاف: رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس هفتم گفت: همواره تاکید کرده ام که اصل ولایت فقیه منادی حاکمیت خدا در قالب رهنمودها و قواعد الهی، آزاداندیشی و حقیقت گرایی و رها شدن از قید و بندهای کاذب است و در واقع مسیری است که رستگاری دنیوی و اخروی را برای ما رقم می زند.

عماد افروغ در باب راه های افزایش مشارکت مردم در تصمیم گیری ها و مقاطع حساس پیش رو گفت: ما وقتی شاکله حکومت خود را بر اساس گفتمان دینی بنا می نهیم توجه دو سویه ای به شرعیت فرمان رهبر و حق نظارت مردم در قالب فلسفه سیاسی مردم سالاری دینی داریم. در واقع حق مردم هم از طرف اسلامیت این فلسفه سیاسی و هم از طرف مردم سالاری آن مورد عنایت است. از این حیث هم حق مردم است که در روندهای سیاسی-اجتماعی مشارکت کنند و هم تکلیفی بر ذمه آنها است که از مردمسالاری دینی به عنوان ظرف تحقق ولایت فقیه حراست کنند.


وی با بیان اینکه غیریت سازی های کاذب با منش امام و رهبری مغایرت دارد گفت: برخی گویا فراموش کرده اند که معصومین راجع به مرام شیعه می فرمایند: نحن ابناء الدلیل .یعنی ما فرزندان دلیل و برهان هستیم . پس چگونه است می کوشند تا نداهای نقادانه ای که در چارچوب نظم انقلابی و اسلامی مسائل خود را مطرح می کنند با تفسیرهای عجیب و اشعری مآبانه وارونه جلوه دهند؟ کجای این امر با مرام و منش اخلاقی و سیاسی مقام معظم رهبری مطابقت دارد؟ ایشان به کرات فرموده اند که باید زمینه برای ارائه نظرات مختلف فراهم باشد و خط قرمز را مخالفت با احکام حکومتی بیان فرمودند. اما گویی عده ای که نانشان در تشنج آفرینی است و بنابر تحلیلی، از ریشه های فتنه محسوب می شوند، می خواهند با هر سخنی ولوله ای برپا کنند و اموری را که با هم ارتباط ندارند به یکدیگر به هر قیمتی مرتبط کنند و فتنه ای برپا سازند و از این رهگذر کاسبی  سیاسی خود را به راه اندازند.

به گزارش مهر افروغ در ادامه تاکید کرد: برخی گویا عامدانه در پازل دشمن بازی می کنند و می کوشند هر آنچه را که دشمن برای ایجاد اختلاف در کشور برجسته می کند بزرگ نمایی کرده و بر آن مانور دهند. این امر یقینا خدمت بزرگی به دشمنان است. کار به جایی رسیده است که حرمت تمام افرادی که عمری در خدمت این نظام و امام راحل و مقام معظم رهبری  بوده اند  با بیان یک انتقاد یا نظر خاص شکسته می شود. این منش چه قرابتی با اصل ولایت فقیه که منادی حقیقت گرایی و آزاد اندیشی است دارد و اساسا چه قرابتی با ساختار تفکر دینی دارد؟

وی در پایان گفت: در حوزه های علمیه همه نظراتشان را آزادانه بیان می کنند و پاسخ می شنوند . از همین روست که بنده بارها تاکید کرده ام که امیدم به حوزه های علمیه است  و از دانشگاههای ما به علت تفوق فرمالیسم آبی گرم نمی شود، باشد که دانشگاه هم از این تارهای فرمالیستی رها شود و منشأ امید گردد.

shafafnews


90/10/28
1:43 صبح

رد پای سلمان رشدی ملحد در خوزستان

بدست عبدالله در دسته

" ح. پ" معروف به « عبدالکورش » ، عضو فعالِ یک انجمن در دزفول در اقدامی بی شرمانه با درج متنی کفر آلود، روی سیاهِ سلمان رشدیِ ملعون را سفید کرده و با تازاندنِ قلم، فراتر از نوشته های سلمان رشدیِ ملحد، قلم را به لوثِ کفرِ خویش، آلوده نمود
 
 پس از آن که سلمان رشدی ملعون در سال 1988م. (1366 خورشیدی) با نوشتن آیات شیطانی خود، قلب و جان مسلمین و آزادگان جهان را در آتش خشم و غم سوزاند، این بار در اربعین حسینی و در شهر دارالمومنین دزفول، دست کثیف شیطان از آستین یکی از بلاگرهای عرصه ی مجازی بیرون آمده و با اهانتِ مستقیم به ساحتِ مقدسِ پروردگار و کفرگویی هایی فوق تصور، خطاب به ذات اقدس الهی، مؤمنانِ شهر مقاومِ دزفول را در موجی از خشم و اندوه فرو برد.

به گزارش سرویس دین و اندیشه بی باک،  " ح. پ" معروف به « عبدالکورش » ،  عضو فعالِ یک انجمن در دزفول در اقدامی بی شرمانه با درج متنی کفر آلود، روی سیاهِ سلمان رشدیِ ملعون را سفید کرده و با تازاندنِ قلم، فراتر از نوشته های سلمان رشدیِ ملحد، قلم را به لوثِ کفرِ خویش، آلوده نمود و با سخنانی سخیف و بی مایه، نسبت هایی همچون عمل نامشروع خداوند با حضرت مریم (سلام ا... علیها) و ... را مطرح و با تحقیر و تمسخر ذات مقدس ربوبیت، بالاترین اهانات را نسبت به مقدسات اسلام و مکاتب وحیانی درج و انتشار همگانی نمود.

این نویسنده هتاک خدواند متعال را ( نعوذ بالله) به معتاد و بیمار زخم معده ای و ... تشبیه می کند و بالاترین توهین ها را به ذات اقدس الهی روا می دارد که قلم از بیان آن شرم دارد از همین رو بی باک از انتشار یادداشت وی صرفنظر می کند.

 سرآغازِ این جریانِ خزنده ی منحرف، سال 1377 و در زمانی بود که مدیر این انجمن با نام " م. ب " اعلام نمود که شرکتِ خصوصیِ « انجمن قصه دزفول » هنوز هم در بخش معرفی وبلاگ، به مصادف بودن شروع به کارِ انجمن با تولد صادق هدایت بالیده و آن را افتخار می داند.

     در طیِ این سال ها اقدامات، جلسات و نوشته های جهت دارِ مالکِ این شرکت ( انجمن ) به گونه ای معنادار و در انحرافِ واضح با نظام و مردم به راهی رفت که در امتدادِ فعالیت های خارج از نظارت خود، پس از سال 1388 به نحو معنی داری پرده برانداخته و با دعوت از نویسندگان معلوم الحالِ خارج از کشور (ضد انقلابان، فراریان و معاندان پناهنده در دامنِ دشمنانِ خارجی) به ترویجِ آثار و افکارِ ایشان پرداخته و با برگزاری کنفرانس های چند ساعته تلفنی با این نویسندگان و گرد هم آوردنِ برخی جوانان و نوجوانانِ ساده دل در محل این شرکت، به انحرافِ افکار جامعه ی ادبی شهرِ مقاوم دزفول اقدام نمود.
     مدیر این انجمن منحرف ، با نامِ « م. ب » علاوه بر این، با ترویجِ افکار و آثار این دسته از نویسندگان –که در ادامه به معرفی برخی از آنان خواهیم پرداخت- فعالیت های جهت دار دیگری نیز داشته است که از آن میان می توان تبلیغ و ترویجِ خوانندگانِ فاسقِ لاله زار نویِ دوران طاغوت - مانده میوه چی – را نام برد که برای ترویجِ و گسترشِ دوباره آثارِ این فرد، در سطح جامعه تلاش هایی را نیز آغاز نموده بود و در شرایطی که هیچ گونه نظارتی بر اعمال مشکوک خود نمی دید بدون واهمه از عکس العمل قشر مذهبی و متدین و مسئولین شهری، گپ وگعده انجمن را با این خواننده معلوم الحال - که مردم دزفول هنوز شرارت های پیش از انقلاب او را به خوبی در خاطر دارند-  با آب و تاب فراوان در سایت اختصاصی خود منتشر کرد. لازم به ذکر است این « شرکتِ انجمن نما »  با برگزاری اردوهای مختلط، بعضاً اعضا را به تورهای تفریحی برده و  در خلالِ این سفرها به ترویج و تبلیغِ افکار و عقایدِ عنودانه ی خود پرداخته است.

 نوشته های م.ب از زمان آشوب های سال 88 بیش از پیش با نظام و انقلاب زاویه پیدا کرده و حساسیت هایی را در سطح دزفول برانگیخت. به طور مثال او در خلالِ آشوب های خیابانی فتنه گران سال 1388 در یادداشتی در سایت خود مطلبی با تیتر زیر به رشته ی تحریر درآورد:
من از ریختن این خون ها لذت می برم

که در بخشی از این مطلب آمده است: "این روز ها وقتى میبینم همه ى آنهایى که سى سال مرا ترسانده بودند و از دین من به بهایى چند بهره برده بودند و چهره اى موجه برای خود ساخته بودند مثل زنهاى سلیطه ى بى حیا قبا را به کمر و چاک دهان را باز کرده اند و نقاب از چهره برداشته اند ازخوشحالى در پوست خودم نمى گنجم من خوشحالم که میبینم مردم با تیر مستقیم به زمین مى افتند من خوشحالم که مى شنوم و مى بینم که آیت الله ها در روز روشن دروغ میگویند و از آن خوشحال تر که مردم کوچه و بازار دروغهاشان را براى هم باز گو مى کنند من از ریختن این خونها لذت می برم هیچگاه از این همه خون ریزى لذت نبرده بودم چرا که حالا دیگر مطمئنم این خونها دامن (آنها) را رها نمى کند"

و یا در تاریخِ بیست و سوم خرداد 1388 با درجِ مطلبی که فقط حاوی تیتری توهین آمیز نسبت به انقلاب بود خصومت خود با نظام را این گونه نشان داد: 23/3/1388 آغاز رسمی استبداد و دیکتاتوری دینی در ایران.

این تیتر، زمانی در سایت شخصی مدیرِ این انجمن قرار گرفت که روز قبل از آن، رهبر معظم انقلاب در پیامی با تقدیر و تشکر از اقشار  مختلف مردمِ حماسه آفرینِ شرکت کننده در انتخابات 40 میلیونی، همگان را به هوشیاری در برابر اقدامات تحریک کننده دشمن دعوت کرده بودند.

در گوشه ای از پیام ایشان آمده بود: ” گمان بر این است که دشمنان بخواهند با گونه‌هائی از تحریکات بدخواهانه، شیرینی این رویداد را از کام ملت بزدایند. به همه‌ آحاد مردم و به ویژه جوانان عزیز که سرزنده‌ترین نقش‌آفرینان این حادثه‌ی شورانگیز بودند، توصیه میکنم که کاملاً هشیار باشند."

از دیگر جهت گیری های ضد نظام شرکت انجمن نمای قصه کذایی می توان به این موارد اشاره کرد:
تجاوز به افکار عمومی
گارد سرخ مائو یا بسیج مستضعفان!
و ....

برخی از نویسندگانِ معاندِ خارج از کشور که با این انجمن در ارتباط فعال می باشند و مدیرِ انجمن با حضور این افراد اقدام به برگزاری کنفرانس هایی تلفنی در جلساتِ خاص نموده و نتایجِ نشست را نیز در سطح شهر و در فضای سایبر منتشر نمود به قرار زیر است:

 عباس معروفی

•    عباس معروفی، متولد 1336 در تهران در سال 1369 مجله ادبی گردون را پایه گذاری کرد که پس از مدتی به دلیل اهانت به مقدسات اسلامی محاکمه و توقیف شد. معروفی پس از توقیف مجله گردون، از ایران فراری شده و به آلمان پناه آورد و از بورس خانه هاینریش بل بهره گرفت. ماهنامه گردون، که دیدگاه های آن لیبرالیستی غربی محسوب می شدند، همواره مورد انتقاد نویسندگانی چون شهید آوینی قرار داشت. عباس معروفی پس از مهاجرت به آلمان، در خیابان کانت برلین کتابفروشی بزرگی به نام خانه هنر و ادبیات هدایت بنیان نهاد که به محفلی برای عناصر ضد نظام و انقلاب تبدیل گشته است. این نویسنده ی ضدانقلاب، طی کنفرانس تلفنی چندساعته ای که توسط انجمنِ منحرفِ یادشده برگزار گردید با اعضای انجمن ارتباط برقرار کرده و اقدام به ترویجِ دیدگاه ها و عقاید خود برای اعضای انجمن نمود.

ابراهیم گلستان

•    ابراهیم گلستان، متولد 1301 شیراز، کارگردان، داستان نویس، مترجم، روزنامه نگار ، عکاس و عضو سابق حزب توده است. او که در  میان  نویسندگان و فیلمسازانِ دورانِ طاغوت، نزدیک ترین فیلمساز و نویسنده به دربار پهلوی بوده است، ارتباط نزدیکش با دربار و نخست وزیرِ وقت، در تضادِ کامل با ژستِ آزادی‌خواهی او است.
گلستان هم اکنون به انگلستان مهاجرت کرده و با کتاب جنجالی خود به نام ”نوشتن با دوربین" که سرشار از انتقادهای تند و توأم با هتاکی به همفکران و غیرهمفکران خود است، جنجال های فراوانی در عرصه ادبیات را رقم زده است. ارتباطاتِ خاص او با فروغِ فرخزاد ، زبانزدِ عام و خاص این عرصه است.  انجمنِ « م . ب » با برگزاریِ جلسه ی مشابه دیگری با این شخص، به تبلیغ افکار و ترویج آثار این فرد پرداخته و نتایج این گردهمایی را نیز منتشر نمود که مع الاسف، مجدداً با سکوت و بی توجهی مسئولان امر مواجه گردید.

قاضی ربیحاوی

 قاضی ربیحاوی، متولد 1335 آبادان، داستان نویس و از اعضای ثابت حلقه جلسه های پنجشنبه هوشنگ گلشیری است که هم اکنون در انگلستان زندگی می کند. حسین آذرنوش در سایت رادیو زمانه در باره قاضی ربیحاوی می گوید: ”از مهم‌ترین خصوصیات کارهای قاضی ربیحاوی ، پشت پا زدن به مفاهیم اخلاقی‌ است." ربیحاوی در سال های گذشته با انتقاداتی که در خصوص سانسور در ایران داشت خبرساز شد.

در گوشه ای از مصاحبه جنجالی ربیحاوی با تیتر « جستجوی خدا در هیاهو » می خوانیم : ”...فکر کن اگر یک نویسنده عقیده داشته باشد که تمام اشکال و ایرادات بشر در نحوه‌ی چگونگی مسایل جنسی او خلاصه می‌شود، خُب، برای رسیدن به اصل این مطلب او ناچار است صحنه‌ها و موقعیت‌های جنسی گوناگون خلق بکند، مسایل جنسی با همه سلامتی‌ها و بیماری‌هایش، اما برای نویسنده امروز ایرانی که می‌خواهد کتابش در داخل کشور چاپ بشود این موردی ممنوع است و در نتیجه غیرممکن است. پس آن نویسنده ایرانی چه می‌تواند بکند غیر از اینکه خودش و افکار خودش را حتی برای خودش هم سانسور بکند، و یا آن نویسنده ایرانی که می‌خواهد در این هیاهو به دنبال خدا بگردد و درباره‌ی خدا و مذهب همان چیزهایی را بگوید و بنویسد که واقعاً و صمیمانه فکر می‌کند بدون اینکه مجبور باشد نوشته‌اش را لابلای هزار لفافه‌ی عجیب و غریب بپیچاند، خُب، خیال می‌کنی آن نویسنده می‌تواند حرف و پرسش خود را در جامعه عنوان بکند؟ البته که نه..."

این نویسنده نیز به عنوان یکی از نویسندگانِ معاندِ مرتبط با این انجمن، به عنوانِ مدعوِ ویژه ، در کنفرانسی چندساعته با برقراری  ارتباط از خارج از کشور، به ابراز عقاید و آراء پرداخته و از تریبون این انجمن ، به ترویج افکار خود در میان اعضا پرداخته و نتایجِ آن متعاقباً در فضای سایبر منتشر گردید.

در این هفته نیز در شب اربعین حسینی، این انجمن اقدام به برگزاریِ بزرگداشتِ « احمد محمود » نویسنده کتابِ « همسایه ها » نمود که با کمال تاسف یکی از خبرگزاریهای ارزشی کشور این نشست را اطلاع رسانی کرد!

« همسایه ها » کتابی که به وضوح با بیانِ مطالبِ اروتیک به بیان رابطه نامشروعِ یک نوجوان 15 ساله با یک زنِ شوهردار می پردازد.

 عطاا... مهاجرانی در مصاحبه ای با  دویچه وله درتاریخ 12 ژوئن ضمن گستاخی به ساحت مقام معظم رهبری و در مطالبی با عنوانِ « آقای خامنه‌ای! اراذل را بر کشور حاکم کرده‌اید  » به دفاع از احمد محمود پرداخته و نظر مقام معظم رهبری مبنی بر مخالفت با ارایه جایزه ادبی به احمد محمود در دوران وزارت عطاا... مهاجرانی را نقد کرد.

از سوی دیگر سایت مدیر این انجمن با اهانت و تاختن به نویسندگان متعهد انقلاب ( نویسندگانی همچون رضا رهگذر) ، به جرم نقد کسانی چون صادق هدایت، بارها به این گونه افرادِ متعهد عرصه ی ادبیات جسارت نموده و ایشان را بی محابا آماجِ حملات ناجوانمردانه ی توهین و لفاظی های خود در فضای سایبر، قرار داده است.

 ناگفته نماند مدیر این انجمن در پیِ سهل انگاری ها و عدم برخوردهای جدی، بارها در  سایت خویش به اشخاص حقیقی و حقوقی توهین علنی نموده و حتی به مقدسات و مراجع عالیقدر شیعه اهانت نموده است.

با این همه مردم مؤمن و انقلابی شهرِ شهیدان، « دزفول » همچنان کج دار و مریز با این زخم، سر کردند تا این که در شب اربعین شهادت حضرت اباعبدا... الحسین علیه السلام ، یکی از اعضای این انجمن، پرده را کاملاً برانداخته و شمشیرِ الحاد را از رو بست.

عضو فعالِ این انجمن " ح. پ" معروف به « عبدالکورش » در اقدامی بی شرمانه با درج متنی کفر آلود روی سیاهِ سلمان رشدیِ ملعون را سفید کرده و با تازاندنِ قلم، فراتر از نوشته های سلمان رشدیِ ملحد، قلم را به لوثِ کفرِ خویش، آلوده نمود و با سخنانی سخیف و بی مایه، نسبت هایی همچون عمل نامشروع خداوند با حضرت مریم (سلام ا... علیها) و ... را مطرح و با تحقیر و تمسخر ذات مقدس ربوبیت، بالاترین اهانات را نسبت به مقدسات اسلام و مکاتب وحیانی درج و انتشار همگانی نمود.

این نویسنده هتاک خدواند را ( نعوذ بالله) به معتاد و بیمار زخم معده ای و ... تشبیه می کند و بالاترین توهین ها را به ذات اقدس الهی روا می دارد که قلم از بیان آن شرم دارد اما روز بعد که مدیر این انجمن با خروش روحانیت و مردمانِ غیور دزفول به راهبریِ حضرت آیت الله شیخ رضا انصاری نواده و خلف صالح شیخ مرتضی انصاری علیه الرحمه) روبه رو گردیده و متوجه پی گیریِ مسئولانِ امر در سطحِ شهر شد، در اقدامی شتابزده، دستور حذف متن سراسر کفر را خطاب به نویسنده صادر و نویسنده نیز پس از قریب به دو روز به فرمان م.ب متنِ مذکور را همراه با تمامیِ نوشته های قبلیِ خویش– به مثابه آثار واسناد جنایت – حذف و متعاقباً مدیرانجمن نیز شخصاً متنی متناقض، دوپهلو و شتاب آلود در سایت خویش قرار داد و تلاش نمود تا از تبعات این اقدام بگریزد اما این اقدامات، افاقه نکرد و مسئولان شهر روز گذشته در اقدامی کوبنده و مؤثر، اقدام به دستگیری این افراد نمودند.

 متن موهن عبدالکورش بعضاً دربردارنده ی عین تعابیر و اصطلاحاتی است که صادقِ هدایت در آثار سخیف خود بکار برده است. اکنون، سوال هر ذهن پرسشگری در وهله اول این خواهد بود که چطور ممکن است جهت گیری های فکری عضوی از اعضای انجمن کذایی قصه -که به شهادتِ تصاویر و نوشته های خود همان فرد و همچنین مدیر انجمن- از فعالترین اعضا بوده است به قدری از مدیر و دیگران پنهان بماند که اکنون از آن برائت می جویند؟ کما اینکه ظرف دوسال گذشته وبلاگ عبدالکورش مملو از مسائل انحراف اخلاق جنسی و ساخار شکنانه بوده که آزادی فضای یکی از سایتهای سرویس دهی وبلاگ در ایران، مطالب وی را در دسترس کودکان و نوجوانان فارسی زبان سراسر جهان قرار میداده است. برای نمونه در آرشیو وبلاگ پ (عبدالکورش) فایلی قابل دانلود ارائه شده بود که حاوی سخنرانی دوساعته یک زن ضدانقلاب ساکن امریکا در خصوص شنیع ترین جزئیات آموزش مسائل جنسی بوده است این فایل تا سه روز قبل به مدت دوسال در دسترس آحاد خانواده های فارسی زبان بوده که مدیر انجمن قصه می بایست در این خصوص پاسخگو باشند.

این هنجارشکنی ها در حالی رخ می دهد که چند شب قبل از درجِ این متن کفرآمیز و پیش از به خروش برخاستن روحانیت و مردم متدین، غیور و حزب اللهی دارالمؤمنین دزفول، یکی از  نمایندگان مجلس تا پاسی پس از نیمه شب در ضیافت مهمانی شب یلدای این انجمن حضور داشته است با اینکه انجمن مذکور تا کنون بارها هنجارشکنی را دستور کار خود قرار داده است.

پایان سخن اینکه تا کی مردم متدین و مومن ایران باید شاهد هنجارشکنی و اقدامات غیرقانونی و ضداسلامی انجمن ها و مجموعه های خصوصی امثال خانه سینما ( که اخیر بدستور وزیر ارشاد منحل شد) و انجمن قصه و... که در راستای برنامه های دشمنان نظام و انقلاب و اسلام حرکت می کنند، باشند و چه کسی در این میان باید پاسخگو باشد؟!


<      1   2   3   4   5   >>   >