مرجع کد و ابزار وب

ابزار ساخت کد پاپ آپ نیو تب

آذر 90 - ان شـــــــــــــــــــــــــــــاء الله
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/9/12
11:58 عصر

فاشیستهای دوم‎خردادی دنبال تأسیس \انجمن سینماگران مستقل\ بودند

بدست عبدالله در دسته

ابوالقاسم طالبی گفت: انحلال خانه سینما یا عدم انحلال آن تابع قانون است اما به نظرم می‌رسد خانه سینما یک تشکل صنفی است و مشکل اصلی این خانه عملکرد جناحی و حزبی بعضی از مدیرانش است، در حالی که این خانه اگر به سمت حزبی جناحی نمی‌رفت، می‌توانست جای بسیار خوبی برای حمایت از سینماگران باشد.

 

به گزارش فارس، یک سال است طی تماس‌های مکرر تلاش می‌کنم مصاحبه‌ای با ابوالقاسم طالبی داشته باشم تا این که در نمایشگاه مطبوعات بالاخره مصاحبه را گرفتم و یک هفته بعد به همراه عکاس خبرگزاری راهی دفتر ایشان شدیم البته خیلی از سوالات ماند وایشان پاسخگویی به سوالات ما در خصوص خانه سینما، اختلافات تهیه‌کنندگان و سخنان اخیر آقای سلحشور را به زمانی دیگر موکول کردند.  متن مصاحبه حاصل این گفت‌وگو است.

 

در ابتدای بحث، با توجه انحلال احتمالی خانه سینما و این که شما حدود ده سال قبل، انجمن سینماگران مستقل را تاسیس کردید، ممکن است روزی این انجمن، جای خانه سینما را بگیرد؟

 

نه، ربطی ندارد. خانه سینما باید مشکل حقوقی و قانونی خود را حل کند. تأسیس انجمن سینماگران مستقل ایران، فکری بود که در زمان حکومت فاشیست‌ها در دوم خرداد، تصمیم به اجرایی کردن آن گرفتم و در ماه مبارک  رمضان بچه‌های سینما  را برای افطاری به خانه‌ام دعوت می‌کردم، حدود 20 الی 30 نفر بودند  و تقریباً 20 جلسه طول کشید تا اساسنامه‌ انجمن را نوشتیم، بعد  اساسنامه را به وزارت کشور دولت اصلاحات دادیم و در زمان آقایان «تاج‌زاده» و «مبلغ» (در معاونت سیاسی)  اجازه تأسیس صادر و انجمن را تأسیس کردیم، در حال انجام یک سری اقدامات بودیم  که اتفاق سوم تیر و روی کار  آمدن آقای احمدی نژاد پیش آمد که من دیگر انگیزه‌ای برای ادامه کار در انجمن نداشتم،  چون احساس می‌کردم که دیگر دوران  فاشیستی تمام شده و نیازی به پیگیری آن نیست، باید بیشتر به دنبال  کارهای خودم باشم.

 

منظورتان از خاتمه  دوران فاشیستی و روی کار  آمدن آقای احمدی‌نژاد، به معنی پایان مشکلات بود؟

 

نه، مشکلات به خودی خود حل نمی‌شود باید فضایی ایجاد شود که حل مشکلات در آن مقدور باشد لذا در آن دوران آقای احمدی نژاد شعارهایی را عنوان می‌کرد که با شعارها و دغدغه‌های ما که در حال ذبح  شدن، بود و در آن برهه زمانی به عنوان  یک ننگ شناخته می‌شد، هماهنگی داشت.

 

** در دوره اصلاحات دغدغه‌های ما ذبح می‌شد

 

کدام دغدغه‌های شما ذبح می‌شد؟

 

مبارزه علیه آمریکای جنایتکار و حاکمیت سرمایه‌داری، اندیشه سینما به مثابه یک ابزار برای خدمت به انقلاب و شهیدان همچنین معرفی چهره ایران به گونه‌ای که دنیا با فرهنگ انقلاب و اسلام و جهاد و عصر خمینی (ره) آشنا شود و از این دست حرف‌ها و ایده‌های اصیل.

 

** انحلال خانه سینما تابع قانون است

 

گفتید انجمن  سینماگران مستقل در حال حاضر وجود دارد، من جواب نگرفتم آیا ممکن است جای خانه سینما را بگیرد؟

 

انحلال خانه سینما یا عدم انحلال آن تابع قانون است اما به نظرم می‌رسد خانه سینما یک تشکل صنفی است و مشکل اصلی این خانه عملکرد جناحی و حزبی بعضی از مدیرانش است در حالی که این خانه اگر به سمت حزبی جناحی نمی‌رفت می‌توانست جای بسیار خوبی برای حمایت از سینماگران باشد علاوه بر این ظاهراً تغییراتی در اساسنامه خانه سینما صورت گرفته که وزارت ارشاد و شورای فرهنگ عمومی این تغییرات را غیرقانونی می‌دانند و این امر مشکل آفرین شده است که امیدوارم به نحوی که به نفع سینماگران کشور باشد، حل شود.

 

در مورد سازمان سینمایی که سالها پیش پیشنهاد آن را ارایه دادید و مقاله نوشتید و مصاحبه‌های متعدد در این رابطه انجام دادید توضیحی بفرمایید.

 

طرح سازمان سینمایی به سال‌ها پیش برمی‌گردد. در واقع قبل از این‌ها یعنی حتی قبل از دوم خرداد زمانی که بین حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و وزارت ارشاد و بچه‌های حاضر در صحنه یک سری اختلافات شدید رخ داد و  یکپارچگی بچه‌ها از بین رفت، طرحی برای یک سازمان فراگیر ارائه دادم و زمانی که آقای مسجدجامعی وزیر وقت ارشاد بود با سینماگران خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم به من وقت صحبت داده شد آنجا از سازمان سینمایی با لفظ یک «مرکز فرماندهی واحد در سینما» نام بردم البته آن را به صورت مکتوب هم چند سال قبل از ماجرا ارایه داده بودم نظر حقیر این بود که همه کانون‌ها و انجمن‌ها و سازمان‌هایی که فعالیت سینمایی می‌کنند در سازمان سینمایی ادغام شوند و رئیس سازمان هم با نظر رهبری و با حکم رئیس جمهور انتخاب شود. برای آسان شدن کارها و سرعت دادن به تغییرات جدی در ساختار و تولیدات رئیس سازمان عضو شورای‌عالی امنیت ملی هیئت دولت و شورای‌عالی انقلاب فرهنگی باشد. البته با سازمان سینمایی همه مشکلات رفع نمی‌شود بلکه مدیریت و سیاستگذاری کلان سینما آسان می‌شود، اعمال سلیقه‌ها کم تر و یک رویه مشخص در مورد نظارت و حمایت وهدایت اعمال می‌شود. سیاست‌ها و رویه‌های مدیریتی سی‌سال گذشته دیگر جواب نمی‌دهد. فکر نو، ساختار و سازمان و جلوه نو می‌خواهد که البته اتفاقی که در حال افتادن است نقطه شروع است انشاءا... کم کم به آن سمت برویم که سازمان قدرتمند با  امکانات وسیع وتاثیرگذار در سیاست‌های کلان کشور داشته باشیم.

 

** آز آشنایی با شمقدری تا همکاری با خزاعی

 

ابتدا بفرمایید با آقای شمقدری چه زمانی آشنا شدید شما با توجه به همکاری در اولین فیلم ‌جوادشمقدری و همکاری در آخرین اثر خود با محمد‌ خزاعی و شناخت از این دو نفر، ارزیابی‌تان از انتصاب محمد خزاعی به عنوان ‌دبیر جشنواره فیلم فجر چیست، به ویژه اینکه حدود دو ماه پیش خبر جانشینی محمد خزاعی به جای شمقدری در معاونت سینمایی شایعه شده بود؟

 

شایعه‌ درست کردن  شیطنت بعضی خبرگزاری‌ها و ‌سایت‌ها و روزنامه‌ها است، ماجرای جانشینی آقای خزاعی  ‌هم از اصل شایعه بود، هیچ مطلب جدی  وجود نداشت، بنده تقریباً از نزدیک در جریان همه امور بودم.

 

در خصوص آشنایی با آقای شمقدری نیز باید بگویم وی در اولین کار بلند سینمایی‌اش قرار بود سناریویی از من را کار کند که آن فیلم را بعدها  با نام «ویرانگر» خودم ساختم و از همان زمان، باب آشنایی ما باز شد و زمانی که خواست اولین اثرش را بسازد، از من برای برخی از مسائل  سناریو مشاوره حقوقی گرفت (من در آن زمان سال آخر حقوق بودم) و به تدریج  با ایشان روانه آبادان شدم ده روز با ایشان بودم و بعد بازگشتم در تیتراژ هم ظاهراً اسمی از من نیست اما از آنجایی که دستیار افراد سالم بودن افتخار دارد، بنده هم در جواب شما می‌گویم دستیار ایشان بودم. خب، در رابطه با آقای خزاعی عرض می‌کنم وی فردی جوان، مومن با توانمندی‌ بالا است، توانایی‌هایی که در جهت فرهنگ انقلاب باید از آن استفاده کرد ، ‌البته ایشان چندین بار توانایی‌هایش را در معرض ظهور گذاشته موفقیت‌های نسبی هم داشته است.

 

هم‌اکنون که مدیریت و برگزاری تقریبا بزرگ‌ترین واقعه فرهنگی هنری و حتی ملی کشور، یعنی جشنواره فیلم فجر برعهده وی نهاده شده حتماً کفایت انجام دادن این مسئولیت را داشته که آن را بر عهده‌اش گذاشته‌اند و انشاءا... شاهد مدیریت مؤمنانه و درخشان ایشان خواهیم بود.

 

**‌جشنواره فیلم فجر همیشه مستقل بوده، خزاعی هم قرار نیست قیام کند!

 

‌در خصوص اعلام  استقلال آقای خزاعی از بنیاد سینمایی  فارابی برای برگزاری این دوره از جشنواره فیلم فجر چه نظری دارید  و آن را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 

جشنواره همیشه  مستقل بوده است، در واقع برپایی جشنواره  فیلم فجر حرکتی فرهنگی است که مستقلاً اتفاق می‌افتد، معمولا مدیران این بنیاد برگزار کنندگان جشنواره بوده‌اند، زمانی که آقای مسعودشاهی هم دبیر جشنواره فیلم فجر شدند از امکانات مالی و خدماتی و نیرویی بنیاد کمک گرفتند و فارابی یکسری حمایت‌های مادی و معنوی از ایشان کرد  این اتفاق برای آقای خزاعی هم خواهد افتاد و آن استقلال معنی‌اش ساز و کار مدیریتی است.

 

من هنوز پاسخ سوالم  را نگرفته‌ام، آقای خزاعی در مصاحبه‌ای  گفته بودند که هر ساله برگزاری جشنواره  برعهده فارابی بوده است اما امسال  این مسئولیت را بنده مستقل از فارابی  انجام می‌دهم، این حرف به معنای اعلام استقلال است، در این باره نظرتان چیست؟

 

اگر آقای خزاعی گفته است که من جشنواره را مستقل از فارابی برگزار می‌کنم نه این که مثلا قیامی به پا شده است  یا ایشان اعلام استقلال کردند و یا قبلاً وابستگی بوده و...  این گفته یعنی این که جشنواره به یک بلوغ 30 ساله رسیده است و می‌تواند مدیریت سینما دبیری خارج از مجموعه خود بگمارد تا جشنواره را برگزار کند، ضمن آن که بنده سخنگوی فارابی و آقای خزاعی نیستم. 

 

با توجه به انتصاب آقای خزاعی به عنوان دبیر جشنواره فیلم فجر، تکلیف فیلم شما «قلاده‌های طلا» چه می‌شود؟ آیا در عرصه رقابتی شرکت می‌کند؟ قانون جشنواره چه می‌گوید؟

 

زمانی که قرار شد آقای خزاعی مسئولیت دبیر جشنواره  را برعهده بگیرد، با هم صحبت کردیم که طبق قانون عمل شود.

 

** اگر جایزه خیری داشته باشد سال‌هاست که به لطف خدا از آن گذشته‌ایم

 

در قانون جشنواره آمده است که اگر عوامل اصلی یک فیلم در هیئت داوران باشند، آن فیلم حق شرکت در بخش رقابتی را ندارد، اما آقای خزاعی دبیری جشنواره را برعهده دارد،‌ممکن است در این باره توضیح دهید؟

 

در قانون جشنواره، جز موردی که گفتید نکته دیگری نیز وجود دارد مبنی بر این که اگرعوامل اصلی فیلم جزو دست‌اندرکارن جشنواره باشند نیز فیلم نمی‌تواند در بخش رقابتی شرکت کند، که دبیری جشنواره را هم شامل می‌شود البته ما هم می‌توانیم تقلب کنیم و بگوئیم که به صورت صوری فلانی تهیه کننده فیلم ما است اما این کارها، زشت است و قرار نیست ما انجام بدهیم.

 

بنابراین به خاطر دبیری آقای خزاعی باید از خیر حضور در عرصه رقابتی جشنواره و جایزه بگذرید.

 

اگر جایزه خیری داشته باشد سال‌هاست که به لطف خدا از آن گذشته‌ایم.

 

در خصوص «قلاده‌های طلا»‌ این فیلم لقب سیاسی‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را به خود گرفته  است، آماده تنش‌های آن هستید؟

 

این عنوانی است که خبرنگاران و نویسندگان سینمایی به فیلم داده‌اند گرچه «قلاده‌های طلا» فیلم بسیار سیاسی است اما این که سیاسی‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران باشد را دیگران باید فیلم را ببینند و بعد نظر دهند. در مورد تنش‌ها هم، اگر آماده نبودم سمت این سوژه نمی‌رفتم جواب لبخند، لبخند است و پاسخ اخم هم البته گاهی اخم و گاهی لبخند ولی از میدان درنمی‌روم انشاءا...

 

شما پانزده سال نشریه سینماویدئو منتشر کردید و بیش از 420 هفته نامه و ماهنامه چاپ کردید. نقد و مقالات بسیاری نوشتید و ناگهان همه چیز تمام شد آیا دیگر تصمیم ندارید کار مطبوعاتی انجام دهید؟

 

پانزده سال که ناگهان نیست. بالاخره هم شرایط جسمی من اجازه نمی‌داد هم فیلمسازی را ادامه دهم هم کار پرتنش مطبوعاتی را دنبال کنم. ضمن اینکه با فراگیر شدن اینترنت و سایت‌های خبری هفته‌نامه و ماهنامه‌ها سینمایی برایم جذاب نبود. روزنامه سینمایی هم جای تحلیل و مقاله و جریان سازی فکری وجود ندارد. فقط خبر است و حداکثر راه‌اندازی موجی گذرا این برایم جالب نیست. ولی اگر روزی آقای داودی مدیر مسئولی روزنامه بانی فیلم را دیدید به دردهای دلش گوش دهید که چه رنجی می‌کشد. من واحد این رنج‌ها را پاس کردم قلبم اجازه مرور نمی‌دهد.

 

در مورد اختلافات تهیه‌کنندگان...

 

بماند برای آینده اگر عمری بود در خدمتیم.


90/9/12
11:53 عصر

اظهارات قابل تامل یک جاسوس انگلیسی درباره مولوی عبدالحمید

بدست عبدالله در دسته

پس از اظهارات تهدیدآمیز مولوی عبدالحمید نسبت به افشاگری های زاهدن پرس که با استقبال رسانه های ضدانقلاب مواجه شد خبرگزاری دولت آلمان برای رمزگشایی از منظور تهدیدات مولوی عبدالحمید با یک جاسوس سازمان mi6 انگلیس به گفتگو پرداخته است.

 

به گزارش زاهدان پرس، عبدالستار دوشوکی که همواره از مواضع مولوی عبدالحمید  و اتهامات وی به جمهوری اسلامی  در رسانه های ضد انقلاب حمایت می کند طی اظهاراتی قابل تامل در اینباره گفته است:" . تنها صدایی که در میان اهل سنت منعکس می‌شود، صدای مولانا عبدالحمید است!"

 

وی افزود:  در برخی از مناطق سنی‌نشین، علما و امامان جمعه را مجبور کرده‌اند مواضع جمهوری اسلامی را میان پیروان اهل سنت تبلیغ و تکرار کنند ولی استثنایی که هست این است که مولانا عبدالحمید همیشه از حقوق ضایع شده مردم اهل سنت دفاع کرده و تاکنون در مثل امامان جمعه‌ دیگر حرف‌هائی را که از تهران دیکته می‌شود، بیان نکرده است!

 

مجموع اظهارات عوامل ضدانقلاب در رسانه های ضد انقلاب و برخی شبکه های وهابی مانند العربیه درباره عبدالحمید نشان می دهد که جبهه ضد انقلاب در خارج از کشور که عبدالحمید به نقطه امید غرب و وهابیت در جنوب شرق کشور تبدیل شده است و ضد انقلاب برای لحظه به لحظه سخنان وی در خطبه های وی در مسجد مکی زاهدان در حال برنامه ریزی می باشد.

 

همچنانکه بارها این رسانه ها و حتی برخی رسانه های بین المللی با استناد به اظهارات مولوی عبدالحمید جمهوری اسلامی را متهم به ظلم و تبعیض نسبت به اهل سنت و اقلیت ها کرده اند.

 

عبدالستار دوشوکی کیست؟

 

عبدالستار دوشوکی پس از انقلاب و در زمان انقلاب فرهنگی دانشجوی سال دوم رشته پزشکی در تهران بود؛ اما به دلیل فعالیت های سیاسی از دانشگاه اخراج شد. او در اوایل سال 1360 از ایران فرار و به انگلیس مهاجرت کرد . وی در انگلستان مورد توجه دستگاه جاسوسی انگلیس قرار گرفت و سازمان جاسوسی mi6 با قرار دادن تسهیلات فراوان به وی زمینه تحصیل دوشوکی را دانشگاه لیدز انگلیس تا مقطع دکترای پزشکی فراهم کرد.وی  سپس با کمک های دولت انگلیس جبهه متحد بلوچستان را در لندن راه اندازی کرد و طی دو دهه اخیر تلاش کرده است که از درون سیستان و بلوچستان برای ایجاد جریانات تجزیه طلب یارگیری و شبکه سازی اجتماعی کنند.

 

وی همچنین برای پیش برد برنامه های دولت انگلیس در جنوب شرق ایران مرکز مطالعات ملی بلوچستان را راه اندازی کرد و از این طریق تلاش کرد برخی دانشجویان  ایرانی محصل در دانشگاه های انگلیس را جذب کند.

 

عبدالستار دوشوکی یک پای ثابت برنامه های تلوزیونی بی بی سی فارسی و رادیو فردا در حوزه اهل سنت و قومیت ها و افلیت ها فعالین شناخته شده اپوزیسیون می باشد. 

 

 

 

*منظور عبدالحمید زاهدان پرس بوده است!

 

 عبدالستار دوشوکی  در این گفتگو به خبرگزاری دویچه وله همچنین  درباره سایت مورد نظری که عبدالحمید ان را تهدید کرده ،گفته است:  گرچه مولوی عبدالحمید در خطبه های مسجد مکی از سایت خاصی نام نبرده است ولی منظور وی سایت زاهدان پرس می باشد!

 

وی همچنین در این مصاحبه زاهدان پرس را یک سایت خشونت طلب نامیده که به اهل سنت توهین می کند! و مدعی شده :به دلیل اعتراض‌ها و انتقادهای مولانا عبدالحمید سایت‌های وابسته به خشونت‌طلب وی را متهم به همکاری با سلفی‌ها، وهابیون و اصلاح طلبان یعنی با موسوسی و کروبی می‌کنند.

به‌گفته دوشوکی این تبلیغات قبلا هم بوده ولی اکنون شدت یافته است.

 

همچنین خبرگزاری دویچه وله با فردی دیگر به نام سامان رسول‌پور که او را ، روزنامه‌نگار و فعال حقوق بشر و آشنا به  مسائل اهل سنت در ایران معرفی می کند در اینباره گفتگو کرده است.

 

رسول پور نیز با حمله به زاهدان پرس گفته است: افراطیون خشونت‌طلب و رسانه‌های آن‌ها به نهاد قدرت وصل هستند. وی در این رابطه چنین توضیح می‌دهد: «هیچ رسانه‌ای در ایران بدون پشتوانه‌ی حکومتی چنان حملاتی را نمی‌تواند علیه اهل سنت انجام دهد. حکومت به این جریان‌ها میدان می‌دهد و این عمل خشم و اعتراض سنی‌ها را برمی‌انگیزد و آن‌ها را نه تنها از حاکمیت ناامید می‌کند، بلکه موجب حساسیت‌های مذهبی می‌شود».


90/9/12
11:52 عصر

دردناکترین حادثه در کربلا به روایت یک آمریکایی

بدست عبدالله در دسته

پروفسور پیتر چلکوفسکی محقق آمریکایی در گفت‌وگویی با فارس درباره حادثه کربلا و ویژگی‌های آن سخن گفته است. او تشنگی کودکان و خواسته آب از حضرت عباس را دردناک ترین حادثه در کربلا می داند.

 

پروفسور پیتر ج. چلکوفسکی (Peter J. Chlkowski)، دانشمند آمریکایی لهستانی تبار، از دانشمندان متخصص فرهنگ ایران است که هم اکنون استاد رشته های مطالعات خاورمیانه، شرق شناسی و اسلام شناسی در گروه مطالعات اسلامی و خاورمیانه دانشگاه نیویورک است.

 

وی روایت جالبی از داستان کربلا دارد:

 

شرق شناسی که جذب محرم شد 

آقای چلکوفسکی لطفا خودتان را برای خوانندگان ما معرفی کنید. 

من پیتر چلکوفسکی شهروند آمریکایی هستم. لیسانس خود را در سال 1958 در رشته واژه شناسی شرقی از دانشگاه جگیلونیان شهر کراکوف لهستان دریافت کردم و در مدرسه درام همان شهر به تحصیل در رشته هنرهای تئاتری بپرداختم. در سال 1959 به لندن رفتم و در سال 1962 در مقطع فوق لیسانس در رشته تاریخ خاورمیانه اسلامی از مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی فارغ التحصیل شدم. در حال حاظر هم بیش از 40 سال است که استاد مطالعات اسلامی و خاورمیانه در دانشگاه نیویورک هستم. بخش عمده ای از تحقیقات و مطالعات من مربوط به اسلام شیعی و به طور خاص محرم و واقعه کربلا است و در این حوزه تا کنون 3 کتاب و مقالات متعددی درباره امام حسین و واقعه کربلا نوشته ام.

 

علت سفر شما به ایران چه بود؟ 

همانطور که گفتم در مقطع لیسانس زبان شناسی مشرق زمین خوانده بودم و در ادامه در یکی از دانشگاه های انگلیس مطالعات خاورمیانه را ادامه دادم و به همین دلیل با ایران آشنا شدم، به همین دلیل ایران را برای ادامه تحصیل در رشته ادبیات زبان فارسی انتخاب کردم.

 

جایی که با محرم آشنا شدم... 

شما یکی از معروف ترین محققان غربی در حوزه محرم و عاشورا هستید. از آشنایی خود با محرم بگویید. 

درباره آشنایی با محرم و عاشورا باید بگویم که قبل از اینکه به ایران سفر کنم چیز زیادی درباره محرم نمی دانستم و زمانی که برای ادامه تحقیقاتم به شهر رشت سفر کردم مصادف بود با ماه محرم و انجا با یک اجرای تعزیه مواجه شدم. آنجا خیلی شیفته این مراسم شدم و باید اعتراف کنم که یک شبه عاشق محرم شدم. این نمایش برای من که هنرهای نمایشی در لهستان خوانده بودم فوق العاده بود. از آن زمان شروع کردم به تحقیق و نوشتن درباره تعزیه و محرم. از این نمایش به قدری هیجان زده و شگفت زده شده بودم که از آن روز به تحقیق درباره عاشورا و محرم پرداختم.

 

هنر تعزیه مرا با محرم آشنا کرد 

چیزی که در ابتدا من را به عاشورا و محرم علاقه مند کرد به دلیل اینکه اطلاعی از واقعه عاشورا نداشتم هنر تعزیه بود. رسم و اجرای فوق العاده ای است. اینکه نقش ها دیالوگ خود را با شعر بیان می کردند و رنگ هایی که آدم خوب ها و آدم بدها با آن تفکیک شده بودند. من درباره تعزیه تحقیقات گسترده ای در کشورهای مختلف دنیا کرده ام و ماحصل تحقیقاتم را در یکی از کتابهایم آورده ام.

 

تعزیه امام حسین در منطقه کارائیب در قرن 19 

امکان دارد یکی از مواردی که در که در مورد تعزیه و محرم در کشورهای دیگر بررسی کرده اید بگویید؟ 

در قرن 19 میلادی در منطقه کارائیب، انگلیسی ها کارگران سیاه پوست را در مزرعه های نی شکر به خدمت گرفته بودند و آنها را استستمار می کردند و این کارگران سیاه پوست با انگلیسی ها درگیر شدند ولی از ادامه کار زیر سلطه انگلیسی ها که برای آنها به معنای بردگی بود کنار کشیدند و فرار کردند. به همین خاطر انگلیسی ها برای جبران نیروی کار در مزرعه های نی شکر هزاران نفر را از هند به این منطقه آوردند. جمعیت هندی هایی که به این منطقه آمده بودند مراسم عاشورا را برای دور هم جمع شدن و نشان دادن خود به مردم بومی منطقه انتخاب کردند با وجود اینکه اکثر آنها مسلمان و شیعه نبودند. 

این مراسم در این منطقه رفته رفته بومی شد و با نام تجا که شکل تغییر یافته تعزیه بود برگزار شده است. در این مراسم حسینه های خواصی که ارتفاع سقف آن بسیار بلند بود برپا می شود و از رنگ های متنوعی استفاده میشود.

 

فرهنگ عاشورا ایران را در جنگ 8 ساله پیروز کرد 

تاثیر محرم را در میان مردم ایران چگونه دیده اید؟ 

مردم ایران و در کل شیعیان، واقعه عاشورا را بزرگترین مصیبت تاریخ بشریت می دانند. در ایران علاوه بر اینکه فرهنگ عاشورا در تکیه ها و در ماه محرم گرامی داشته می شود در شئون مختلف زندگی مورد توجه قرار میگرد. جمله "هر روز عاشوراست و هر روز کربلا است" در جنگ 8 ساله تاثیر زیادی در مبارزه سربازان ایرانی داشت و همین مساله باعث انگیزه آنها برای ادامه مبارزه میشد. و اتفاقا همین فرهنگ بود که باعث پیروزی سربازان ایرانی شد. من مسلمان یا شیعه نیستم ولی خیلی مجذوب این فرهنگ شده ام.

 

آیا بررسی فرهنگ عاشورا تاثیری بر خود شما هم داشته؟ 

با مرور واقعه کربلا بارها تحت تاثیر قرار گرفته ام و اشک درچشمانم جمع شده است ولی به خود اجازه نداده ام که گریه کنم چراکه من محقق هستم و نباید تحت تاثیر احساساتم قرار بگیرم.

 

شیفته شخصیت حضرت عباس هستم 

چه کسی در واقعه عاشورا شما را بیشتر تحت تاثیر قرار داده است؟ 

من به صورت خاص شیفته شخصیت "حضرت عباس" هستم. من مقالات زیادی را درباره ایشان نوشته و چاپ کرده ام و متون زیادی را درباره مراسمی که به حضرت عباس مرتبط می شود را جمع آوری کرده ام.

 

حضرت عباس به روایت چلکوفسکی 

اگر بخواهید حضرت عباس را برای مخاطبان آمریکایی معرفی کنید چه می گویید؟ 

عباس جنگ آور، آزادی خواه و مدافع شجاع و بی باکی است که از حسین و خانواده اش محافظت کرد. 

عباس فردی است که شما در فارسی به آن میگویید پهلوان. عباس پهلوان واقعی بود. او از حسین و خانواده او تا آخرین لحظه محافظت میکند. او زمانی که می رود برای کودکان آب بیاورد دستانش را از دست می دهد بعد مشک را به دهن میگیرد و زمانی که می بینند او ایستادگی می کند و به راه خود ادامه می دهد او را می کشند.

 

دردناک‌ترین حادثه کربلا به روایت کارشناس آمریکایی 

دردناک ترین حادثه کربلا از نظر شما کدام حادثه است؟ 

تشنگی کودکان در خیمه ها و طلب آب از عباس داستان دردناکی دارد که مرا واقعا تحت تاثیر قرار می دهد.

 

مردم ایران همه علاقه زیادی به حضرت عباس دارند و مراسم زیادی با نام ایشان برگزار میشود... 

من عاشق مراسمی هستم که نذر حضرت عباس میکنند. مانند سفره حضرت عباس. من بسیار در آیین سفره حضرت عباس دقت کرده ام و مشاهده کرده ام که چقدر زنان شیعه و زنان ایرانی اعتقاد به این رسم دارند ولی متاسفانه من چون خانم نیستم هیچگاه نتوانستم در این مراسم شرکت کنم. چون این مراسم را زنان برپا می کنند. من شاهد بوده ام زنانی را که نذر سفره حضرت عباس کرده اند و حاجت گرفته اند. برای مثال زنی که بچه دار نمی شد و از این طریق توانست حاجت خود را بگیرد.


90/9/12
11:51 عصر

توهین چهرههای اصلی جریان فتنه به مراجع تقلید و حمایت از کفریات ی

بدست عبدالله در دسته

عصر امروز -  در پی به هلاکت رسیدن یکی از توهین کنندگان به ساحت رسول اکرم (ص) در کشور آذربایجان به دست یک جوان شیعه ، پدر خوانده های معنوی اصلاحات که چندی پیش از کشور گریخته اند به حمایت از انحرافات فکری این نویسنده مرتد و محکوم کردن ترور وی پرداختند.

 

افرادی نظیر ( محسن کدیور، عبدالکریم سروش ، اکبر گنجی و...) که نقش زیادی را در ایجاد انحراف فکری - مذهبی میان اصحاب فتنه و برخی فریب خوردگان جریانات سال 88 و قبل از آن بر عهده داشتند در اقدامی تازه به حمایت از هتاکی یک مرتد آذربایجانی به ساحت رسول الله (ص) و دین مقدس اسلام پرداختند.

 

"رافق تقی"نویسنده آذری مقاله موهن به ساحت پیامبر اکرم (ص) روز شنبه 28 آبان از سوی فردی که گفته می شود از مقلدین مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی می باشد کشته شد.

 

رافق تقی نویسنده آذربایجانی مقاله موهن علیه پیامبر اکرم (ص) در روزنامه صنعت جمهوری آذربایجان است که پس از این انتشار مقاله ای ضد اسلامی در سال 85 در این روزنامه بسیاری از مراجع تقلید تشیع به ویژه آیت الله فاضل علیه وی فتوا صادر و ارتداد او را اعلام کردند.

 

ماجرای اعدام انقلابی وی اینگونه آغاز می شود که روز شنبه 28 آبان ماه، شخص ناشناسی به "رافق تقی" مقاله نویس و نویسنده آذربایجانی به هنگام مراجعت به محل سکونت خود در باکو حمله ور شده و با شش ضربه چاقو، ناحیه چپ بدنش را (قلب، معده ، طحال و دنده های چپ قفسه سینه) بشدت زخمی می شود و بعد از چند روز مداوا در بیمارستان به هلاکت می رسد .

 

پس از این اقدام انقلابی اسلامی ، آیت‌الله حاج شیخ محمد جواد فاضل لنکرانی فرزند مرحوم آیت الله فاضل هم طی پیامی به مردم این جمهوری اعلام کرد: "دشمنان اسلام بدانند که مسلمانان آزاده و جوانان غیرتمند اجازه نخواهند داد توطئه‌های شوم استکبار جهانی و صهیونیسم بین الملل در اهانت به مقدسات اسلام عملی گردد و عناصر خودباخته و دین‌فروش را به سزای اعمال ننگین خواهند رساند".

 

اما باید دید روشنفکرنمایان دینی کشورمان از جمله: «سروش، ملکیان و کدیور»، که نشر تفکرات آنها طی چند سال گذشته نشان داد در واقع آنان به جنگ با خدا برخاسته‌اند از حمایت حرکت های ضد اسلامی چه چیزی را دنبال می کنند ؟

 

خاطرات تاریخی از روزهای صدارت جریان اصلاحات و حضور این افراد در اتاق فکر داخلی جریان مذکور در کشور نشان دهنده این حقیقت است که این افراد به جای رفع مشکلات معرفتی مردم، اول حیات آدمی را تا حد زیست حیوانی فرو کاستند و سپس معنویت و دیانت را تا حد احساسات روان‌شناختی و حالات درونی، بریده از مبدأ، معاد و فارق از هستی‏بخش و معنابخش جهان، فرو می‌کاهند به همین دلیل هم از هر حرکت دین ستیزی در اقصا نقاط جهان استقبالی این چنین می کنند.

 

«عبدالکریم سروش» از جمله کسانی است که با ترویج نسبیت معرفتی، پلورالیسم دینی، تجربه‌ی دینی، ضدیت با اسلام فقاهتی و مرجعیت مدار، اخلاق نسبی، مخالفت با جهاد و شهادت، طرد حجیت دین، نفی دین در دنیای مدرن و ... در پی نابود کردن دین از پوست و گوشت جامعه انسانی و حیات معنوی انسان است.

 

همین امر هم سبب می شود تا با اقدامات توهین آمیز یک مرتد به اسلام موافقت و همواره آن را تصدیق کنند و گستاخی را تا حدی بالا ببرند که در حمایت از یک مرتد بی پروایانه به مرجعیت شیعه و علمای دین ناسزا بگویند.


90/9/12
11:5 عصر

علاقه کاندیدای جمهوریخواه به سایتهای پورنوگرافی!

بدست عبدالله در دسته علاقه کاندیدای جمهوری‌خواه به سایت‌های پورنوگرافی!

کاندیدای جمهوریخواه در وعده‌های تبلیغاتی خود عنوان کرده که در تلاش است با آزاد کردن فعالیت‌های سایت‌های هرزه‌نگاری، اینترنت کشورش را به محیطی "فرح‌بخش" تبدیل کند!

به گزارش سایت اوباما، شبکه تلویزیونی راشاتودی در گزارشی از فعالیت جدی یکی از کاندیداهای جمهوریخواه آمریکا در احیای صنعت پورنوگرافی خبر داد.

براساس این گزارش، نیوت گینگریچ بسیاری از چیزها را دوست ندارد. او نحوه مدیریت دولت در مورد اختصاص خدمات پزشکی به طبقه فقیر را قبول ندارد اما عاشق یک چیز است و آن پورنوگرافی است!

راشاتودی در قلمی طعنه‌آمیز ادامه می‌دهد: هرچند خیلی مطمئن نیستیم که او صدها دلار صرف حمایت از دی‌وی‌دی های رده سنی 18+ کرده باشد یا اینکه در زمانی که سخنگوی کاخ سفید بود، کمک‌های کنگره را روانه مغازه‌های هرزه‌نگاری در واشنگتن دی سی کرده است اما تاریخ، برخی موارد جالب توجه را نشان می‌دهد.

براساس این گزارش، در سال 1995 که اینترنت هنوز همه‌گیر نشده بود، کنگره آمریکا درصدد بود قانونی را تصویب کند که جریمه سنگین و همچنین مجازات زندان را برای افرادی که در محیط وب از کلمات زشت استفاده می‌کنند و هرزه‌نگاری را به اشتراک می‌گذارند، اختصاص دهد. یکی از سناتورهای دموکرات با نام «جیم اکسون» پیشنهاد داد که مبتنی بر یک متمم، جریمه 100 هزار دلاری برای این اعمال در نظر گرفته شود. این متمم اکنون با نام «اکسون» شناخته می‌شود.

اما در این سوی میدان، گینگریچ ایستاده بود که معتقد بود سانسور وبسایت‌های پورنو بسان مشت محکمی به حقوق اساسی شهروندان آمریکایی است. او متمم «اکسون» را «نقض آشکار آزادی بیان» و «نقض حقوق بزرگسالان برای برقراری ارتباط با دیگران» می‌داند و بر این باور است که این کار مساوی با «سانسور کردن خواست و میل بزرگسالان» است!

این اعتقاد گینگریچ باعث شد تا درصدد تغییر این متمم و تبدیل محیط اینترنت به محیطی "فرح بخش" بر آید!

راشاتودی ادامه می‌دهد: نکته حائز اهمیت در این مقام آن است که اگر آمریکا همچنان مشغول بر شمردن رسوایی‌هایی اخلاقی هرمان کین است، لازم است تا نیم نگاهی به گذشته آمریکا بیاندازد و بفهمد که جمهوریخواهان توانایی انجام برخی اقداماتی "کثیف" را دارند که همچون اقدامات کین تنها ناظر به فرد خاصی نیست و می‌تواند تمامی کشور را تحت تأثیر خود قرار دهد.


<      1   2   3   4   5   >>   >